جمعیت امام علی
  • خانه
  • درباره ما
    • تاریخچه و فعالیت‌ها
    • منشور اخلاقی
    • ماموریت و اهداف
    • اساسنامه
    • ساختار سازمانی
    • شارمین میمندی‌نژاد مؤسس جمعیت امام علی
    • زهرا رحیمی مدیر عامل جمعیت امام علی
    • کمیته‌های جمعیت امام علی
    • سوالات متداول
  • خانه‌های ایرانی
    • خانه‌های علم
    • خانه‌های اشتغال
    • خانه هنر
    • باشگاه هواداران
    • خانه درمان
    • آدرس خانه‌های ایرانی
  • طرح‌ها
    • آیین کوچه گردان عاشق
    • آیین هفت‌ سین برکت
    • آیین کعبه کریمان
    • آیین طفلان مسلم
    • آیین صفای سعی
    • آیین شام عیاران
    • آیین یلدا در کوچه‌‌های فقر
    • باشگاه ورزشی پرشین
    • طرح از مهر بگو
    • جشنواره بوی عیدی
  • سمینارها
    • همایش سیل
    • سمینار تخصصی اعتیاد کودکان و نوجوانان
    • سمینار تخصصی کودکان کار
    • سمینار ازدواج کودک
    • سمینار کودک آزاری
  • رسانه
    • اخبار
    • یادداشت‌ها
    • نشریات
  • حمایت مالی
    • حمایت مالی
    • گزارش حسابرسی
    • حامیان
  • فرم عضویت داوطلبان
  • تماس با ما
  • EN
  • جستجو
  • منو
  • معرفی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
  • معضلات منطقه و چالش ها
  • معرفی تیم های خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
  • تماس با خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

شکل گیری خانه ایرانی احمدآباد مستوفی به حدود 6 سال قبل و به آیین کوچه گردان عاشق سال 92 باز می‌­گردد. جایی که نیازهای یک ماه خانوارهای نیازمند در قالب طرحی یکپارچه توسط عاشقان کوچه‌­گرد و به رسم مولا علی (ع) به درب منازل آن­ها، حمل می‌­شود. فقر شدید فرهنگی و مالی علی­‌الخصوص در منطقه نوروزآباد باعث شد که اعضای داوطلب جمعیت به دنبال راه ­حلی پایدار جهت حمایت بخشی از کودکان درگیر معضل باشند.

پس از کوشش­‌های فراوان و انجام تحقیقات میدانی و شناسایی خانواده­‌های درگیر معضل، سرانجام خانه ایرانی احمداباد مستوفی در پاییز 93 و با تحت حمایت قراردادن 70 کودک محروم از تحصیل و کودک کار فعالیت خود را آغاز کرد.

احمدآباد مستوفی

احمدآباد مستوفی

معضلات منطقه

همه معضلات اجتماعی موجود در منطقه احمدآباد مستوفی را می توان ناشی از فقر فرهنگی و فقر مالی دانست. با این حال، کودکان این منطقه بیشتر درگیر 4 معضل زیر هستند:

محرومیت تحصیلی

علی رغم اینکه طرح فرمان، برای تسهیل آموزش فرزندان مهاجر، در کل کشور اجرا شد، اما اجرای این طرح در منطقه احمدآباد مستوفی با چالش­ های اساسی مواجه بوده است. شاید اصلی ترین چالش پیش رو در اجرای طرح مذکور در این منطقه را بتوان کمبود فضای آموزشی عنوان کرد.

با این حال، در صورت برطرف شدن مشکل کمبود فضاهای آموزشی، باز هم شمار زیادی از کودکان از تحصیل باز خواهند ماند. چرایی این مساله را باید با حساسیت بیشتری دنبال کرد. کبر سنی کودکان و امکان پذیر نبودن تحصیل آنان در کنار سایرین، پیگیری نکردن خانواده ها برای انجام امور دفتری قبل از ثبت نام، روزهای محدود اعلام شده برای دریافت برگه حمایت تحصیلی (کارت آبی) و بسیاری از موانع دیگر، همه و همه در کنار هم باعث شده که جمعیت کودکان محروم از تحصیل با در نظر گرفتن مهاجرت های متعدد، روز به روز بیشتر شود.

کار اجباری و زباله گردی کودکان

برای پی ­بردن به وجود کودکان کار، نیازی به یافتن کارگاه­ های زیرزمینی نیست. دقایقی در خیابان های منطقه قدم زدن، برای دیدن انبوه کودکان با سوابق شغلی چند ساله کافیست. کودکانی که به جای تحصیل، به کار کردن وادار شده­ اند و از اوان کودکی عرق ریخته و هیچوقت طعم شیرین کودکی و بازی هایش را نچشیده اند.
کار کودکان در این منطقه را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، دسته اول کودکان زباله گرد و دسته دوم، کودکانی که به سایر مشاغل همچون کارگری ساختمان و کارگاه های تولیدی روی آورده اند.

اما آنچه بیشتر مایه نگرانی است، وضعیت اسفبار کودکان زباله گرد منطقه است. اغلب این کودکان برای تامین هزینه های خانواده به اجبار از طرف سرپرستان خود، از سنین پایین به کار گماشته می شوند و ساعت های بسیاری را به تفکیک دستی و جمع کردن آن ها می پردازند. کیسه بر دوشانی کوچک که در ازای دریافتی ناچیز در معرض صدمات و آسیب های جبران ناپذیر بسیاری قرار دارند. این کودکان به واسطه تماس مستقیم و مداوم با انواع زباله ها، در معرض بیماری های بسیار خطرناک و گاه ناشناخته عفونی قرار می گیرند.

این کودکان از نظر تحصیلی عموما در وضعیت مناسبی قرار ندارند. عده ای به ناچار ترک تحصیل کرده اند تا بتوانند ساعات بیشتری به کار بپردازند، عده ای هم از همان ابتدا به دلایل متعدد مدرسه نرفته و بی­سواد مانده اند و مابقی هم علی­رغم حضور در مدرسه، به علت مشغله های کاری پیشرفتی نداشته و مورد سرزنش اطرافیان قرار می گیرند.

ناگفته نماند که در بررسی های به عمل آمده در شناسایی های طرح کعبه کریمان -با محوریت برآورده ساختن آرزوهای کودکان زباله گرد- به تفاوت های قومی در نگرش به مساله کار کودکان و نوع آن، پی برده شد. به این معنی که قومیت های مختلف مهاجرین نسبت به مساله کار اجباری کودکان و بالاخص زباله گردی، دیدگاه های متفاوت و گاه متضادی را دارند.

ازدواج اجباری کودکان

ازدواج زودهنگام کودکان، که به صورت غیر مستقیم، تبعات فراوانی که در پی دارد، از دید تمامی سازمان های بین المللی حقوق بشر اعم از سازمان ملل متحد ، یونیسف و … به عنوان یک معضل در جوامع بشری امروز شناخته می شود.

همه روانشناسان بر این عقیده هستند که دوران کودکی یک انسان به جهت ماهیت سازندگی و تکامل یافتگی بی مثالش، نباید به بهانه علل دیگری، تباه شود و یک کودک باید در دوران کودکی از اولیه ترین حقوق خود برخوردار باشد و فرصت این را داشته باشد تا با بروز خود در این دوران، زمینه برای شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی اش فراهم شود. ازدواج زودهنگام از جمله موانع رشد کودک تلقی شده و عاملی بازدانده برای تکامل شخصیتی او محسوب می شود.

مشکلات درمانی

شاید مهمترین عامل در گستردگی مشکلات درمانی حاد بین مردم منطقه را باید در فرهنگ زندگی و عادات نادرست آن­ها جست. علاوه بر این عدم بهره­ مندی اکثریت غالب مهاجرین از خدمات بیمه ای درمان و در دسترس نبودن پزشکان و امکانات زیرساختی درمان، به طور قابل توجهی بر حجم این مشکلات می افزاید. کودکان بسیاری از سوتغذیه رنج می برند. دختران اغلب با بیماری های زنان دست و پنجه نرم می کنند و پسران هم به واسطه کار زباله گردی گرفتار بیماری­های عفونی هستند.

1- محرومیت تحصیلی

علی رغم اینکه طرح فرمان، برای تسهیل آموزش فرزندان مهاجر، در کل کشور اجرا شد، اما اجرای این طرح در منطقه احمدآباد مستوفی با چالش­ های اساسی مواجه بوده است. شاید اصلی ترین چالش پیش رو در اجرای طرح مذکور در این منطقه را بتوان کمبود فضای آموزشی عنوان کرد.

با این حال، در صورت برطرف شدن مشکل کمبود فضاهای آموزشی، باز هم شمار زیادی از کودکان از تحصیل باز خواهند ماند. چرایی این مساله را باید با حساسیت بیشتری دنبال کرد.

کبر سنی کودکان و امکان پذیر نبودن تحصیل آنان در کنار سایرین، پیگیری نکردن خانواده ها برای انجام امور دفتری قبل از ثبت نام، روزهای محدود اعلام شده برای دریافت برگه حمایت تحصیلی (کارت آبی) و بسیاری از موانع دیگر، همه و همه در کنار هم باعث شده که جمعیت کودکان محروم از تحصیل با در نظر گرفتن مهاجرت های متعدد، روز به روز بیشتر شود.

احمدآباد مستوفی
احمدآباد مستوفی

2- کار اجباری و زباله گردی کودکان

احمدآباد مستوفی ، مامنی برای کودکان کار!

برای پی ­بردن به وجود کودکان کار، نیازی به یافتن کارگاه­ های زیرزمینی نیست. دقایقی در خیابان های منطقه قدم زدن، برای دیدن انبوه کودکان با سوابق شغلی چند ساله کافیست. کودکانی که به جای تحصیل، به کار کردن وادار شده­ اند و از اوان کودکی عرق ریخته و هیچوقت طعم شیرین کودکی و بازی هایش را نچشیده اند.
کار کودکان در این منطقه را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، دسته اول کودکان زباله گرد و دسته دوم، کودکانی که به سایر مشاغل همچون کارگری ساختمان و کارگاه های تولیدی روی آورده اند.

اما آنچه بیشتر مایه نگرانی است، وضعیت اسفبار کودکان زباله گرد منطقه است. اغلب این کودکان برای تامین هزینه های خانواده به اجبار از طرف سرپرستان خود، از سنین پایین به کار گماشته می شوند و ساعت های بسیاری را به تفکیک دستی و جمع کردن آن ها می پردازند.

کارگاه زباله گردی کودکان!

کیسه بر دوشانی کوچک که در ازای دریافتی ناچیز در معرض صدمات و آسیب های جبران ناپذیر بسیاری قرار دارند. این کودکان به واسطه تماس مستقیم و مداوم با انواع زباله ها، در معرض بیماری های بسیار خطرناک و گاه ناشناخته عفونی قرار می گیرند.

این کودکان از نظر تحصیلی عموما در وضعیت مناسبی قرار ندارند. عده ای به ناچار ترک تحصیل کرده اند تا بتوانند ساعات بیشتری به کار بپردازند، عده ای هم از همان ابتدا به دلایل متعدد مدرسه نرفته و بی­سواد مانده اند و مابقی هم علی­رغم حضور در مدرسه، به علت مشغله های کاری پیشرفتی نداشته و مورد سرزنش اطرافیان قرار می گیرند.

ناگفته نماند که در بررسی های به عمل آمده در شناسایی های طرح کعبه کریمان -با محوریت برآورده ساختن آرزوهای کودکان زباله گرد- به تفاوت های قومی در نگرش به مساله کار کودکان و نوع آن، پی برده شد. به این معنی که قومیت های مختلف مهاجرین نسبت به مساله کار اجباری کودکان و بالاخص زباله گردی، دیدگاه های متفاوت و گاه متضادی را دارند.

3- ازدواج اجباری کودکان

ازدواج زودهنگام کودکان، که به صورت غیر مستقیم، تبعات فراوانی که در پی دارد، از دید تمامی سازمان های بین المللی حقوق بشر اعم از سازمان ملل متحد ، یونیسف و … به عنوان یک معضل در جوامع بشری امروز شناخته می شود.

همه روانشناسان بر این عقیده هستند که دوران کودکی یک انسان به جهت ماهیت سازندگی و تکامل یافتگی بی مثالش، نباید به بهانه علل دیگری، تباه شود و یک کودک باید در دوران کودکی از اولیه ترین حقوق خود برخوردار باشد و فرصت این را داشته باشد تا با بروز خود در این دوران، زمینه برای شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی اش فراهم شود. ازدواج زودهنگام از جمله موانع رشد کودک تلقی شده و عاملی بازدانده برای تکامل شخصیتی او محسوب می شود.

احمدآباد مستوفی

4- مشکلات درمانی

شاید مهمترین عامل در گستردگی مشکلات درمانی حاد بین مردم منطقه را باید در فرهنگ زندگی و عادات نادرست آن­ها جست. علاوه بر این عدم بهره­ مندی اکثریت غالب مهاجرین از خدمات بیمه ای درمان و در دسترس نبودن پزشکان و امکانات زیرساختی درمان، به طور قابل توجهی بر حجم این مشکلات می افزاید.

کودکان بسیاری از سوتغذیه رنج می برند. دختران اغلب با بیماری های زنان دست و پنجه نرم می کنند و پسران هم به واسطه کار زباله گردی گرفتار بیماری­های عفونی هستند.

چالش ها

مافیای زباله یکی از اصلیترین چالش‌های خانه ایرانی احمدآباد در راه مبارزه با زباله گردی کودکان است. همچنین، حضور قومیت‌های مختلف افغانستانی خود از دیگر چالش‌ها است. قومیت‌های مختلف، فرهنگ و رفتار و آداب و رسوم مختلفی دارند. این تفاوت‌ها، باعث چالش‌های زیر شده است:
• ارتباط با معتمدین خانواده‌ها
• حضور پسرها در باندهای خلافکاری
• بی‌انگیزگی نوجوانان
• زنان سرپرست خانوار

برای عضویت در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی، کلیک کنید.

همان طور که اشاره شد، این­‌ها تنها بخشی از مشکلات و معضلات اجتماعی کودکان این منطقه است. معضلات پیچیده‌ای هم‌چون کودکان بدون مدارک هویتی، بدسرپرستی والدین به جهت اعتیاد، کودک آزاری و همسر آزاری از جمله مشکلات شایع دیگری است که باید برای حل آنها، اقدام صورت گیرد.

احمدآباد مستوفی

احمدآباد مستوفی

برای حمایت مالی از خانه ایرانی احمدآباد کلیک کنید.

معرفی تیم های خانه ایرانی احمد آباد مستوفی


اعضای داوطلب خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

اعضای خانه ایرانی احمدآباد مستوفی مانند تمام مراکز دیگر جمعیت امام علی (ع) داوطلبینی هستند که اکثر آن ها را دانشجویان تشکیل داده اند. داوطلبین خانه ایرانی احمد آباد مستوفی هر یک با توجه به توان و علاقه خود در قسمت‌های مختلف همکاری می کنند. همکاری در تیم های مختلف خانه ایرانی احمد آباد مستوفی فرصت یادگیری و کسب تجربه را برای داوطلبین فراهم آورده است.

به علاوه داوطلبین می‌توانند تخصص و تجربیات خود را نیز با توجه به نیاز مددجویان، منتقل کنند یا از آن ها در موارد مورد نیاز، استفاده نمایند. بنابراین همکاری با خانه ایرانی احمد آباد مستوفی و به صورت کلی تر، انجام کارهای داوطلبانه، یک فرصت برد- برد برای مددجو و مددکاران و داوطلبین خواهد بود.

احمدآباد مستوفی

بخش های فعال خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

در حال حاضر، فعالیت های خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در پنج بخش کلی خلاصه می شود:

  1. آموزش: فعالیت های آموزشی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در سه بخش ورزش، هنر و آموزش های درسی خلاصه می شود. مددجویان علاوه براینکه با یادگیری این مهارت ها، فرصت های آینده خود را بهبود می بخشند، می توانند علاقه و استعداد واقعی خود را نیز در این راه پیدا نمایند.
  2. درمانی: در حال حاضر، فعالیت های درمانی خانه ایرانی احمد اباد مستوفی مربوط می شود به دو بخش پزشکی و مددکاری. با توجه به مشکلات موجود در این منطقه، وجود این دو بخش در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی الزامی است.
  3. کارآفرینی: یکی از راهکارهای مناسب برای رفع معضلات موجود در منطقه، کارآفرینی و اشتغال‌زایی است. تیم کارآفرینی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی سعی دارد با ایجاد مدلی مناسب، راهکاری مطمئن برای رفع معضلات اقتصادی خانواده‌ها پیدا کند.
  4. روابط عمومی: بخش روابط عمومی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی با هدف معرفی و امورات بیرونی خانه، تشکیل شده است. این قسمت متشکل از سه تیم روابط عمومی، تولید محتوا و تبلیغات است.
  5. امورات داخلی: آخرین بخش مربوط به قسمت‌های مدیریتی و امورات داخلی خانه از قبیل تدارکات، منابع انسانی، مالی و مستندات است.

آموزش خانه ایرانی احمداباد مستوفی

به صورت کلی می‌توان چشم‌انداز و اهداف تیم آموزش و در مفهوم عام‌تر، هدف آموزش خانه ایرانی احمدآباد مستوفی را به صورت زیر خلاصه و بیان نمود:

  1. افزایش مهارت کودکان در زمینه‌های درسی، اجتماعی. ایجاد بستر مناسب برای علایق و توانایی‌های کودکان.
  2. ایجاد اتحاد و همدلی میان کودکان
  3. تعریف کلاس‌های مناسب مرتبط با سن و شرایط هر کودک
  4. ارتباط مناسب با کودک و گزارش موارد مهم به تیم مددکاری
  5. تعریف کلاس‌های مناسب برای ارتباط با کارآفرینی
  6. پیگیری تحصیلی کودکان

در حال حاضر کلاس‌های سوادآموزی مادران، زبان انگلیسی، خلاقیت/ نقاشی، مهارت‌های زندگی، کتابخوانی، قصه‌گویی، نویسندگی، کلاس‌های تقویتی درسی، سفال‌گری، تئاتر، عکاسی و کامپیوتر در بخش آموزش در حال برگزاری است. علاوه براین، کلاس کاراته و فوتبال نیز برای پسرهای خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در حال برگزاری است. در ادامه آلبوم تصاویر کلاس‌های درسی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی نمایش داده می‌شود.

احمدآباد مستوفی

حضور کودکان در مسابقات دارت، مسابقات کاراته، همچنین کسب مدال بین المللی و کشوری کاراته توسط دختران نوجوان خانه ایرانی، کسب مدال منطقه‌ای دارت توسط کودکان خانه ایرانی از دستاورد های برگزاری این کلاس ها در خانه ایرانی احمد آباد مستوفی است

کلاس خلاقیت خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

کلاس کاراته خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

کلاس درس خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

کلاس کتابخوانی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

در حال حاضر 80 کودک در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی مشغول تحصیل هستند.

کارآفرینی خانه ایرانی احمداباد مستوفی

کارآفرینی خانه ایرانی احمد آباد از اردیبهشت 98 فعالیت خودرا آغاز کرده است. به صورت کلی می‌توان چشم‌انداز و اهداف تیم کارآفرینی و در مفهوم عام‌تر، هدف کارآفرینی و اشتغال خانه ایرانی احمد آباد مستوفی را به صورت زیر خلاصه و بیان نمود:

  1. الگوسازی از میان مادران و دختران منطقه هدف و دادن روحیه خودباوری اقتصادی برای تولید محصول و ارزش افزوده
  2. نقش تسهیلگری در توانمندسازی اقتصادی مادران، دختران و پسران منطقه هدف و کمک به خروج آن ها از معضلات موجود احتمالی اعم از کار کودک و زباله گردی کودک و ازدواج کودک و کودک آزاری و ….
  3. آگاه سازی عمومی در منطقه هدف و بطور کلی جامعه، در رابطه با معنای صحیح کارآفرینی اجتماعی با ایجاد نمونه‌ای کوچک و موفق از آن و همچنین ارتقا و تعمیم آن به فضای کلی جامعه به عنوان یک سیستم موفق برای پیشبرد اهداف تعیین شده

خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در حال حاضر دفترچه‌هایی چاپ می‌کند که بر روی جلد آن، نقاشی‌های کودکان که خروجی کلاس‌های درسی آنان است، نقش بسته است. تولید این محصول کمک شایانی به روحیه کودکان مشارکت‌کننده نموده و باعث شده است فرایند بهبود مشکلات روحی ناشی از معضلات موجود در منطقه، تسهیل شود.

همچنین کلاس‌هایی برای دختران نوجوان با مهارت گلدوزی و قلاب‌بافی برگزار شد. پسران نوجوان نیز با هدف خروج از چرخه کار اجباری کلاس هایی در بخش سوزن دوزی با هدف تولید بند دوربین و کیف داشته اند.

قبلیبعدی
احمدآباد مستوفی
خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
احمدآباد مستوفی
احمد اباد مستوفی
احمداباد مستوفی
خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

خانه ایرانی احمد آباد مستوفی را دنبال کنید

می‌توانید از طریق شبکه‌های اجتماعی زیر، خانه ایرانی احمد اباد مستوفی را دنبال کنید.

اینستاگرام خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
تلگرام خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

از هم اکنون داوطلب خانه ایرانی احمد اباد مستوفی شوید

شما هم تمایل دارید با خانه ایرانی احمدآباد مستوفی همکاری نمایید؟

برای همکاری با خانه ایرانی احمدآباد مستوفی می توانید هم اکنون فرم داوطلبی را پر کنید. همچنین در صورت تمایل می توانید با روابط عمومی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی به شماره 09357228879 تماس بگیرید.

مسیر دسترسی به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از تهران

برای حضور در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از تهران می‌توانید خود را به میدان آزادی برسانید. از آنجا می‌توانید سوار تاکسی‌های اسلامشهر- احمدآباد شوید و در وسط مسیر، بعد گذشتن از خیابان بسیج، در خیابان لاله‌های پنجم (تابلوی شام مهتاب) از تاکسی پیاده شوید. از آنجا بعد از حدود 10 دقیقه پیاده روی، به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی می‌رسید.

همچنین از میدان آزادی می‌توانید به ابتدای خیابان سعیدی جنوب رفته و بعد از اتوبوس‌های اسلامشهر، سوار اتوبوس‌ احمد آباد مستوفی شوید. از راننده بخواهید شما را در ابتدای خیابان شهید خورشیدی پیاده کند. از آنجا می‌توانید بعد از حدود 5 دقیقه پیاده روی، به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی برسید. برنامه حرکت اتوبوس‌های احمدآباد مستوفی از میدان آزادی به صورت زیر است.

برنامه حرکت اتوبوس های احمدآباد مستوفی

در صورتی که خودروی شخصی داشته باشید یا بخواهید از تاکسی‌های آنلاین استفاده نمایید نیز رفت و آمد به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی بسیار راحت است و می‌توانید بدون دردسر، به این محل مراجعه کنید.

مسیر دسترسی به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از اسلامشهر

برای حضور در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از اسلامشهر، می‌توانید به میدان نماز رفته و از ضلع شمالی میدان، سوار تاکسی‌های احمدآباد مستوفی شوید. برای برگشت نیز می‌توانید از چهارراه ولیعصر احمدآباد مستوفی، سوار تاکسی‌های اسلامشهر شده و در میدان نماز پیاده شوید. مسیر دسترسی از اسلامشهر با خودروی شخصی یا تاکسی آنلاین نیز بسیار ساده است و می‌توانید بدون هیچ دغدغه‌ای، به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی مراجعه نمایید.

The last comment and 6 other comment(s) need to be approved.
6 پاسخ
  1. علی
    علی گفته:
    2021-03-27 در 15:27

    با سلام و احترام. آیا حضوری میشه به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی سر زد و با بچه‌های مشغول در اونجا گفت و گو کرد؟
    اگر میشه لطفا بفرمایید چه ساعاتی و چه روزهایی امکان‌پذیر هست؟

    پاسخ
    • نوید
      نوید گفته:
      2021-10-27 در 12:47

      برای حضور در خانه های ایرانی، باید فرم داوطلبی پر در سایت جمعیت پر کنین. به این آدرس
      http://imamalisociety.org/%d9%81%d8%b1%d9%85-%d8%b9%d8%b6%d9%88%db%8c%d8%aa-%d8%af%d8%a7%d9%88%d8%b7%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%86/

      پاسخ
  2. سایدا
    سایدا گفته:
    2019-11-11 در 14:02

    شما اونجا فقط به بچه های ایرانی درس میدین؟ براتون فرقی داره ایرانی یا غیر ایرانی بودن؟

    پاسخ
    • یکی از اعضای احمدآباد مستوفی
      یکی از اعضای احمدآباد مستوفی گفته:
      2019-11-15 در 20:03

      برای ما کودک، کودک است. تفاوت‌های نژادی، قومیتی، مذهبی، رنگ پوست و ….. در فعالیت‌های ما هیچ تاثیری ندارد. ذات پاک کودکان، گناهی ندارد و تنها معیار ما، معضلاتی است که به کودک رنج می‌دهد.

      پاسخ
  3. نوید
    نوید گفته:
    2019-09-21 در 08:31

    همه میگن فعلا یکم سر و وضع خودمون رو بهبود ببخشیم بعد میریم سراغ کار داوطلبانه، من میگم اگه میخواین سر و وضعتون بهبود بخشیده بشه و حس کنین در زندگیتون به خواسته‌هاتون رسیدین، فعالیت داوطلبانه کنین. فعالیت تو خونه ایرانی احمدآباد سرآغاز مجموعه‌ای از حس و حال خوب تو زندگی بوده برای من

    پاسخ
  4. Mehdi
    Mehdi گفته:
    2019-09-19 در 22:18

    خانه ای پر از صفا و عشق و معرفت….❤

    پاسخ

تعقیب

    دیدگاه خود را ثبت کنید

    تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
    در گفتگو ها شرکت کنید.

    دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

    ماه‌رو

    2017-05-07/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

    سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

    هفتمین نوشته از سلسله یادداشت های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

     

    ممکن است هر چیزی خواب تو را بپراند. بختکِ کابوسی یا که تشنگی یا حتی صدایی ناخوشایند. انگار که در معصومیت و آرامش خواب، نیست می‌شوی از هرچه درد و رنج بیدار بودن و هرچیز که منجر به پریدن تو از خواب شود، بسیار ناخوشایند است. خِرخِرِ نفسِ گونیِ پر از زباله بازیافت شده، صدای این کوچه‌های خواب‌زده است که کودکی، گونی را بختک‌وار پشت سر خود می‌کشد و شیشه و پلاستیک و مقوا را از میانه زباله‌ها برمیدارد و به گونی خود می‌گذارد و می‌گذرد. ممکن است این صدای زیر پنجره، خوابت را بیاشوبد.

    ظل آفتاب داغِ تابستان سال ١٣٨٠. رودی جاری از کودکان مناطق محروم، به سنگ وجود من با لبخند مهری ایستادند تا مرا با خُنکای طراوت حضورشان که سرچشمه از همه سختی‌ها داشت، تازه‌کنند. آن سالها در فرهنگسرای انقلاب، معلم الفبای کودکانمان شده بودیم. عکس کودکی‌ها در ماه افتاده ‌بود. همه آن چهره‌های زیبا پر از زخم‌های درشت و کندگی های بی‌رحم بود. درست مثل سطح ناهمگونِ ماه. وقتی سوال ذهنت بیشتر می‌شد که چشمت به پاهای کوچکشان می‌افتاد که بندی از انگشتانشان را از دست داده بودند. پیش خود می‌گفتم بیماری سالَک و آبله و جذام به زحمتِ پدران ما از این سرزمین رخت بربسته، پس منشاء این زخم‌ها و چاله‌ها چیست؟

    شبانه برای پیگیری وضعیت بیماری یکی از آن کودکان، راهی پاسگاه نعمت آباد شدیم. به گاراژی رسیدیم، با کاربری تغییرکرده بازیافت زباله، با اتاقکهای کوچکی برای قرار گرفتن یک ماشین بر روی چاله تعمیر. چاله‌های تعمیر، پرشده و با زیراندازی ساده پوشانده شده بود و در هر اتاقک، خانواده‌ای پرجمعیت سکنی گزیده بود. مردان و زنان و کودکان فقیر، زباله‌هایی را که جمع می‌کردند، به حیاط گاراژ می‌آوردند و کوهی از آشغال می‌ساختند و شبانه تا نزدیکی صبح در دامنه این کوهِ متعفن، مشغول تفکیک شیشه و مقوا و پلاستیک از هم می‎شدند.

    به محض ورود به این گاراژ، احساس انسان‌دوستی به اهالی آن خانه، جای خود را به وحشت از موشهای بی‌شمار درشتی می‌داد که زیرزباله‌ها می‌جنبیدند؛ موشهایی که تحت هیچ شرایطی از تو نمی‌ترسیدند و اگر محکم پا بر زمین می‌کوبیدی، مختصر تکانی می‌خوردند و به جویدن آنچه که زیردندان داشتند، ادامه می‌دادند. در شدت تاریکیِ کابوس‌وارِ آن خانه، پتوی مقابل درِ بیغوله‌ای را کنار زدم. زهرا رحیمی، مدیرعاملِ امروز جمعیت امام علی(ع)، دختربچه‌ای تب‌دار را به آغوشِ نگرانی‌اش گرفته بود. او پیش‌تر از ما خود را به بالین آن طفلک رسانده بود. ناگهان در آن ظلمتِ مرگ‌آور، چشمم به چشم وقاحتِ حضور موشهایی بزرگ افتاد که زیردندان چیزی را می‌جویدند. آنها پیش‌تر از همه در آن خانه بودند.

    کمی که با اهالی خانه صمیمی شدیم، به ظنِّ احتمال کودک‌آزاری والدین، به زخم‌های بدن فرزندانشان اشاره کردیم. مادر با خنده بی‌تفاوتی، دستهای خود و زخم‌های روی آن را نشان داد و گفت: «کار موشهاست». شبها بیهوش از خستگی کار، بر زمین سماجتِ موشهای گرسنه می‌افتادند؛ عادتشان شده بود تحمل دندانهایی که صورت زیبای بیداری‌شان را می‌تراشید یا که بندی از انگشتشان را می‌خورد، تا این که بخواهند از خوابِ دوشین بیدار شوند و بخواهند موشهایی را که تحت هیچ شرایطی از خانه نمی‌روند را برانند. انگار که در معصومیت و آرامش خواب، نیست می‌شدند از درد و رنجِ زباله‌گردیِ بیداری‌شان؛ حتی اگر موشی به تراشیدنِ خوابِ کودکانشان آمده باشد. آنی در خیالم آمد این چه بازی‌ای است؟ دستِ خوابِ کودکی، موشی را از معصومیت چهره‌اش کنار می‌زند و اصرار موشی دیگر، عاجزش می‌کند و از خستگیِ “نمی‌توانم بیدار شوم، نمی‌خواهم بیدار شوم”، تسلیم می‌شود. پیرِ اشک‌هایم درمی‌آید از تصورِ درد کودکی مظلوم که در شب این شهر، زیردندان‌های موش‌ها، ماه‌رو می‌شود، زمانی که ما نمی‌توانیم بیدار شویم یا ‌نمی‌خواهیم بیدار شویم.

    سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

    https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/photo_2019-04-19_17-28-30.jpg 1280 1280 امیرعلی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-05-07 12:54:482020-07-03 23:37:25ماه‌رو
    سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

    تمام رُخِ نیم‌رُخ شده

    2017-04-23/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

    سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

    ششمین نوشته از سلسله یادداشت های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

     

    سکوت شب‌زده بیمارستان، تقسیمی است بین دردی که امید به درمانش می‌رود و مرگی که بی‌درمان است. سال ١٣٨۶. ساعت ٢ نیمه‌شب در خاموشیِ طبقه منفیِ یک، خودم را به راهرویِ منتهی به آزمایشگاه و رادیولوژی می‌رسانم. زمزمه‌ای زیرلب داشتم: «خدایا ! عاجزانه از تو کمک می‌خواهم. انتهای این راهرو، مرگ مظلومی دیگر نباشد». صدای خرخرِ چرخِ تخت، از خرناسه خواب زندگی بیدارم می‌کند. می‌یابمشان، هر دو تن را. آن مادر که بر تخت خوابیده و یکی از دختران عضو جمعیت امام علی(ع) در آن روزگار که تخت را به سمت اتاق رادیولوژی هُل می‌داد. آن دختر ٢١ ساله در عنفوان جوانی، به کوچه‌های خطرخیزِ اعتیادِ شهر زده بود و از تاریک ترین نقطه افیون، مادری را در عذاب یافته بود و بر درد او همه صبر و توکل و محبتی بالا شده بود؛ به حدی که احساس می‌کردم تخت مادر بر اهورایِ عشقِ آن دختر روان شده و کلماتِ مهر و امیدش، برای آن زن، به حد لالایی گوش‌نوازی نجوا شده بود.

    به آن تپشِ زیبای وصل نزدیک شدم. چیزی در انتهای آن راهرو،”هست”شده بود که با تشخیص سرطانی که برای آن زن داده بودند، به زودی نیست می‌شد و ترسم درماندنِ عاشقی جوان در هجر و فصلِ مادری رنجدیده بود. خدا را صدا می‌زدم که نگذار دوباره شاهد شکستن امید و عشق باشم. دم مسیحایی کجایی تا نفس بگیری در جان یکی زن مظلوم سرزمینم تا رستاخیزی کند از بستر مرگ، پیش چشمان تشنه منتظرانی که سهم عدالت این زن را می‌خواهند. بالاخره در این کائنات، جایی باید باشد که معجزه‌ای اتفاق افتد. جرأتی یافتم که چهره مادر را بنگرم. تمام رُخَش، نیم‌رخ شده بود. چشم چپش را تخلیه کرده و گونه و فکش را تا پایین تراشیده بودند. تنها لبش به لبخندی در آن سویِ بی‌صورتِ صورتش، آواره و چروکیده بود. بچه‌سال مادری که در نوجوانی، به عقدِ مردی از افغانستان درآمده بود؛ مردی از شانه‌های زخمیِ پامیر که در پاورچینِ مرددِ مرغ مرگ بر زمین سوخته، آنجا که دیگر هیچ دانه مهری برای برچیدن نیست، هجرت کرده بود. سهمش از فرار از جنگ پنجشیر در این سو، شیره و تریاک و هروئین و خماری شد. نمی‌خواست کسی زندگی‌اش را تاراج کند، اما آن مرد، امروز غارتگر زندگی زن و فرزندش شده بود و در جنونِ مواد، همان کاری را با اهل خانه‌اش می‌کرد که متجاوزین با میهنش کرده بودند.

    مادر جوان سرش را بالا آورد و مرا ملتمسانه نگریست. ناگهان آهویِ میشیِ نگاهش بر جانم دوید و از خودم پرسیدم اگر این مادر بمیرد سرنوشت فرزندانش چه خواهد شد؟ آینده آن دو کودک که از سوءتغذیه شدید، در سن ٨ سالگی و ۴ سالگی به هیبت کودکی یک ساله مانده بودند، چه می‌شود؟ رنجِ شدید دو کودک را در تفاوت مهیب سن واقعی و سن زیستی‌شان وقتی به سخن در می‌آمدند، می فهمیدی. فهمِ ٨ سالگی در تنِ درمانده یک ساله! آن ایام، جمعیت امام علی(ع) آن قدر کوچک و نحیف بود که در برابر بی‌توجهی‌ها و بی‌عدالتی‌ها، به راحتی جوانه نهالش خم می‌شد و می‌شکست. آن زن در بضاعتِ دانشجوییِ آن سالهایِ ما در مقابل افیون و جنگ، بدرقه شد و آرزوی تغییر احوال زندگی آن دو کودکش به صبح پس از مرگِ مادر و نیست شدن ناگهانی‌ خانواده‌اش، به یأس تبدیل شد. ده سال از شبِ مرگ آن مادر گذشته؛ اگرچه توان و یارانمان افزون شده‌، همچنان جنگ، همسایه ویرانی ماست و افیون، همدم خانه‌هایمان، مادران چشم و چهره می‌بازند و فرزندانشان، بار هشت سالگی را در قامت یک ساله بر دوش می کشند و هنوز سکوتِ شب زده این روزگار، تقسیمی است بین دردی که امید به درمانش می‌رود و مرگی که بی‌درمان است.

    سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

    https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/photo_2019-04-19_17-08-04.jpg 1280 1280 امیرعلی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-04-23 12:52:412020-07-03 23:36:07تمام رُخِ نیم‌رُخ شده
    سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

    گریستنت دلیل سلامتی توست

    2017-04-16/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

    سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

     پنجمین نوشته از سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

     

    فنتانیل هزار برابر قوی‌تر از هروئین است. رگ می‌گیرد. ذره‌ای هروئین و فنتالین درهم می‌آمیزد و به سرِسوزنی تزریق می‌کند. جنونِ خون‌بازی. باز این داستانِ پیگیری خانه درمانِ جمعیت امام علی(ع) است که تکرار شده و مرا به خاطره‌ای دور درسال ١٣٧۵ می‌برد.

    ٢۶ سال داشتم. هنوزپاسخ موجودیت خود را نیافته بودم که سر در آخور ازدواج کردم و پاسخ بودنم را به عجله‌ فرزندِ دختری دادم. چشم‌روشنی‌ای برای معنای زندگی و شیفته شادی نخستین درآغوش گرفتن، چشم گشودنش، خاطره گریستنش، خوابی که برچشم‌هایش سنگین می‌شود و زیباتر، آن زمان که اولین کلمه را می‌گوید. اما تمام این خاطرات شیرین که طعم بودن را دلنواز می‌کند، درکنار یک لحظه تلخ، رنگ می‌بازد: اولین بیماری فرزند.

    دخترم را تب کرده به پناه آغوشم کشیدم و راهی بیمارستان شدم. همه مهرم را درمحیطِ شرمنده بازوانم جمع کرده بودم، انگار بخواهم از او در برابر معصیتِ زندگی محافظت کنم. زندگی‌ای که من به او داده بودم. ذکرم بر گوش‌هایش نجوا می‌شد که نترس از این شبِ تب‌زده که من اینک برای تو پدر هستم. به بیمارستان کودکان می‌رسم. از پله‌های بخش اورژانس به سمت پایین می‌دوم. می‌خواهم به سرعت خودم را به اتاق طبیبی برسانم که مواجه با انبوهِ انتظار پدران و مادرانی می‌شوم که فرزندان تب‌زده‌شان را به بیمارستان آورده‌اند. سرتاپا نگرانند و آشفته و قطعا باید نوبت نگه‌دارم در این همه‌تب و رنج؛ اما این تبِ عشق و نازِ فرزند و نیاز مادر و پدر، با تبی که از ترکیب فنتالین و هروئین به وجود می‌آید، تفاوتی غریب دارد. بالاخره نوبتمان می‌شود. دخترکوچکم را پیش طبیب می‌گذاریم. معاینه‌اش می‌کند و می‌گوید: «هیچ چیز نیست، یک بیماری ساده فصلی». با غمِ تمام می‌پرسم پس چرا این قدرگریه می‌کند و پاسخ می‌شنوم: «گریه کودک طبیعی است. علامت سلامتی است».

    بچه را با کیسه‌ای دارو بر سر دست می‌گیرم و مطمئن‌تر با دلی محکم از بیمارستان بیرون می‌آییم. تازه متوجه دور و برمان شده‌ایم. حال زیر رقص‌نور چراغ چشمک‌زنِ راهنمایی خیابان، پدری را‌ می‌بینیم که در پتوپیچی، نوزادی به دست گرفته‌است. پلکِ نورِ قرمزِ چراغِ راهنما بر صورت کودک. می‌ایستیم، دلسوزانه. به سراغ پدر و فرزند می‌رویم. پلکِ نورِ زرد. معصومیتی زیبا درست مثل سجاده پیچیده شده درکنار قرآن و آینه‌ای برطاقچه احترام، با خوابِ سکوت درچشمانش.

    از پدر می‌پرسیم چه‌شده‌است؟ می‌گوید: «فرزندم تب کرده و من پولی برای بستری کردنش ندارم». دستم به تبرک چهره آن نازنین بالا می‌آید و به اشاره‌ای بر پیشانی‌اش، تبی داغ انگشتانت را می‌گزد. پلک سبزِ چراغِ راهنما. حال که فرزندِ من از هیبت بیماری گذشته، بگذار پدری را در پشت این بیمارستان معطل نکنم. هر چه که در جیب دارم به او می‌دهم تا در بستری کردن فرزندش، موجودیتِ من نیز آرام گیرد. اما به نظرم می‌رسد که چیزی سرِجایش نیست. آن مردِ سراپامرتب و معقول، نگاه پدری نگران را نداشت. تشکری ساده می‌کند و اندکی دست دست، تا ما دور شویم. وقتی که دورتر می‌روم، می‌بینم که او به بیمارستان نمی‌شود. شعبده‌بازی است که در پتویِ رنج، معجزه بودنِ معصومیتی را رونما می‌کند تا درشبِ دردِ بی‌درمانِ این شهر، از عابران، اسکناسِ ترحم بگیرد. به ماه‌های بعد، دوباره به خاطر بیماری، فرزندم را به همان بیمارستان بردم و همان مرد را باهمان پتو و همان وضع دیدم؛ تنها تفاوت، نوزادِخاموشِ”دیگری”بود که‌ به‌ آغوش داشت!

    امروز دیگر می‌دانم پاره‌پوشی رذل، ضربی بر رگ نوزادی می‌گیرد و به سرِسوزنی، ترکیب هروئین و فنتالین را تزریق می‌کند. به‌آنی، سکوت، جای‌ نوزاد را می‌گیرد. مرد سراپا مرتب می‌شود تا با نمایی معقول، راهِ دلسوزی مردم را بگیرد. حداقل آسیبِ این ترکیبِ شیطانی، از بین رفتن کلیه‌های کودک است و با تکرار این عمل، عمرش به چند ماه نمی‌کشد و ما در امروزِ باران‌زده‌بهاری، در خانه درمان جمعیت امام علی(ع)، فرزند دیگری را با این احوال، پیگیر می‌شویم تا از خون‌بازی بیرونش کشیم. ققنوسِ قنداقِ دردِ بی‌درمانی! معصومِ نازنینم! کلمه‌ای گوی کلمتُ‌الله! تا سکوت افیونِ سرزمینم محو شود. گریه کن نوزادِ من که گریستنت دلیل سلامتی توست.

    سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

    https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/photo_2019-04-19_16-46-30.jpg 1280 1280 امیرعلی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-04-16 12:35:452020-07-03 23:34:48گریستنت دلیل سلامتی توست
    صفحه 316 از 320«‹314315316317318›»

    اطلاعات تماس

    آدرس:  تهران، میدان فردوسی، خیابان شهید سپهبد قرنی، جنب بیمارستان آپادانا، پلاک ۱۳۵، طبقه ۲، واحد ۴
    شماره تلفن: ۸۸۸۳۴۵۶۷-۰۲۱
    زمان پاسخگویی: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ۱۰ الی ۱۶

    حمایت مالی

    شماره حساب:
    شماره کارت:
    شبا:

    درگاه پرداخت آنلاین

    نماد اعتماد الکترونیکی

    کلیه حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جمعیت امام علی محفوظ است ۲۰۲۳ ©
    • Twitter
    • Instagram
    • Facebook
    • Youtube
    • درباره ما
    • طرح‌ها
    • خانه‌های ایرانی
    • تماس
    • EN
    مشاركت در خريد و ساخت خانه علم براى بيش از٢٠٠كودک درگير چرخه كار در كرج... آثار کودکان هنرمند خانه ایرانی شهرری
    رفتن به بالا