جمعیت امام علی
  • خانه
  • درباره ما
    • تاریخچه و فعالیت‌ها
    • منشور اخلاقی
    • ماموریت و اهداف
    • اساسنامه
    • ساختار سازمانی
    • شارمین میمندی‌نژاد مؤسس جمعیت امام علی
    • زهرا رحیمی مدیر عامل جمعیت امام علی
    • کمیته‌های جمعیت امام علی
    • سوالات متداول
  • خانه‌های ایرانی
    • خانه‌های علم
    • خانه‌های اشتغال
    • خانه هنر
    • باشگاه هواداران
    • خانه درمان
    • آدرس خانه‌های ایرانی
  • طرح‌ها
    • آیین کوچه گردان عاشق
    • آیین هفت‌ سین برکت
    • آیین کعبه کریمان
    • آیین طفلان مسلم
    • آیین صفای سعی
    • آیین شام عیاران
    • آیین یلدا در کوچه‌‌های فقر
    • باشگاه ورزشی پرشین
    • طرح از مهر بگو
    • جشنواره بوی عیدی
  • سمینارها
    • همایش سیل
    • سمینار تخصصی اعتیاد کودکان و نوجوانان
    • سمینار تخصصی کودکان کار
    • سمینار ازدواج کودک
    • سمینار کودک آزاری
  • رسانه
    • اخبار
    • یادداشت‌ها
    • نشریات
  • حمایت مالی
    • حمایت مالی
    • گزارش حسابرسی
    • حامیان
  • فرم عضویت داوطلبان
  • تماس با ما
  • EN
  • جستجو
  • منو
  • معرفی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
  • معضلات منطقه و چالش ها
  • معرفی تیم های خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
  • تماس با خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

شکل گیری خانه ایرانی احمدآباد مستوفی به حدود 6 سال قبل و به آیین کوچه گردان عاشق سال 92 باز می‌­گردد. جایی که نیازهای یک ماه خانوارهای نیازمند در قالب طرحی یکپارچه توسط عاشقان کوچه‌­گرد و به رسم مولا علی (ع) به درب منازل آن­ها، حمل می‌­شود. فقر شدید فرهنگی و مالی علی­‌الخصوص در منطقه نوروزآباد باعث شد که اعضای داوطلب جمعیت به دنبال راه ­حلی پایدار جهت حمایت بخشی از کودکان درگیر معضل باشند.

پس از کوشش­‌های فراوان و انجام تحقیقات میدانی و شناسایی خانواده­‌های درگیر معضل، سرانجام خانه ایرانی احمداباد مستوفی در پاییز 93 و با تحت حمایت قراردادن 70 کودک محروم از تحصیل و کودک کار فعالیت خود را آغاز کرد.

احمدآباد مستوفی

احمدآباد مستوفی

معضلات منطقه

همه معضلات اجتماعی موجود در منطقه احمدآباد مستوفی را می توان ناشی از فقر فرهنگی و فقر مالی دانست. با این حال، کودکان این منطقه بیشتر درگیر 4 معضل زیر هستند:

محرومیت تحصیلی

علی رغم اینکه طرح فرمان، برای تسهیل آموزش فرزندان مهاجر، در کل کشور اجرا شد، اما اجرای این طرح در منطقه احمدآباد مستوفی با چالش­ های اساسی مواجه بوده است. شاید اصلی ترین چالش پیش رو در اجرای طرح مذکور در این منطقه را بتوان کمبود فضای آموزشی عنوان کرد.

با این حال، در صورت برطرف شدن مشکل کمبود فضاهای آموزشی، باز هم شمار زیادی از کودکان از تحصیل باز خواهند ماند. چرایی این مساله را باید با حساسیت بیشتری دنبال کرد. کبر سنی کودکان و امکان پذیر نبودن تحصیل آنان در کنار سایرین، پیگیری نکردن خانواده ها برای انجام امور دفتری قبل از ثبت نام، روزهای محدود اعلام شده برای دریافت برگه حمایت تحصیلی (کارت آبی) و بسیاری از موانع دیگر، همه و همه در کنار هم باعث شده که جمعیت کودکان محروم از تحصیل با در نظر گرفتن مهاجرت های متعدد، روز به روز بیشتر شود.

کار اجباری و زباله گردی کودکان

برای پی ­بردن به وجود کودکان کار، نیازی به یافتن کارگاه­ های زیرزمینی نیست. دقایقی در خیابان های منطقه قدم زدن، برای دیدن انبوه کودکان با سوابق شغلی چند ساله کافیست. کودکانی که به جای تحصیل، به کار کردن وادار شده­ اند و از اوان کودکی عرق ریخته و هیچوقت طعم شیرین کودکی و بازی هایش را نچشیده اند.
کار کودکان در این منطقه را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، دسته اول کودکان زباله گرد و دسته دوم، کودکانی که به سایر مشاغل همچون کارگری ساختمان و کارگاه های تولیدی روی آورده اند.

اما آنچه بیشتر مایه نگرانی است، وضعیت اسفبار کودکان زباله گرد منطقه است. اغلب این کودکان برای تامین هزینه های خانواده به اجبار از طرف سرپرستان خود، از سنین پایین به کار گماشته می شوند و ساعت های بسیاری را به تفکیک دستی و جمع کردن آن ها می پردازند. کیسه بر دوشانی کوچک که در ازای دریافتی ناچیز در معرض صدمات و آسیب های جبران ناپذیر بسیاری قرار دارند. این کودکان به واسطه تماس مستقیم و مداوم با انواع زباله ها، در معرض بیماری های بسیار خطرناک و گاه ناشناخته عفونی قرار می گیرند.

این کودکان از نظر تحصیلی عموما در وضعیت مناسبی قرار ندارند. عده ای به ناچار ترک تحصیل کرده اند تا بتوانند ساعات بیشتری به کار بپردازند، عده ای هم از همان ابتدا به دلایل متعدد مدرسه نرفته و بی­سواد مانده اند و مابقی هم علی­رغم حضور در مدرسه، به علت مشغله های کاری پیشرفتی نداشته و مورد سرزنش اطرافیان قرار می گیرند.

ناگفته نماند که در بررسی های به عمل آمده در شناسایی های طرح کعبه کریمان -با محوریت برآورده ساختن آرزوهای کودکان زباله گرد- به تفاوت های قومی در نگرش به مساله کار کودکان و نوع آن، پی برده شد. به این معنی که قومیت های مختلف مهاجرین نسبت به مساله کار اجباری کودکان و بالاخص زباله گردی، دیدگاه های متفاوت و گاه متضادی را دارند.

ازدواج اجباری کودکان

ازدواج زودهنگام کودکان، که به صورت غیر مستقیم، تبعات فراوانی که در پی دارد، از دید تمامی سازمان های بین المللی حقوق بشر اعم از سازمان ملل متحد ، یونیسف و … به عنوان یک معضل در جوامع بشری امروز شناخته می شود.

همه روانشناسان بر این عقیده هستند که دوران کودکی یک انسان به جهت ماهیت سازندگی و تکامل یافتگی بی مثالش، نباید به بهانه علل دیگری، تباه شود و یک کودک باید در دوران کودکی از اولیه ترین حقوق خود برخوردار باشد و فرصت این را داشته باشد تا با بروز خود در این دوران، زمینه برای شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی اش فراهم شود. ازدواج زودهنگام از جمله موانع رشد کودک تلقی شده و عاملی بازدانده برای تکامل شخصیتی او محسوب می شود.

مشکلات درمانی

شاید مهمترین عامل در گستردگی مشکلات درمانی حاد بین مردم منطقه را باید در فرهنگ زندگی و عادات نادرست آن­ها جست. علاوه بر این عدم بهره­ مندی اکثریت غالب مهاجرین از خدمات بیمه ای درمان و در دسترس نبودن پزشکان و امکانات زیرساختی درمان، به طور قابل توجهی بر حجم این مشکلات می افزاید. کودکان بسیاری از سوتغذیه رنج می برند. دختران اغلب با بیماری های زنان دست و پنجه نرم می کنند و پسران هم به واسطه کار زباله گردی گرفتار بیماری­های عفونی هستند.

1- محرومیت تحصیلی

علی رغم اینکه طرح فرمان، برای تسهیل آموزش فرزندان مهاجر، در کل کشور اجرا شد، اما اجرای این طرح در منطقه احمدآباد مستوفی با چالش­ های اساسی مواجه بوده است. شاید اصلی ترین چالش پیش رو در اجرای طرح مذکور در این منطقه را بتوان کمبود فضای آموزشی عنوان کرد.

با این حال، در صورت برطرف شدن مشکل کمبود فضاهای آموزشی، باز هم شمار زیادی از کودکان از تحصیل باز خواهند ماند. چرایی این مساله را باید با حساسیت بیشتری دنبال کرد.

کبر سنی کودکان و امکان پذیر نبودن تحصیل آنان در کنار سایرین، پیگیری نکردن خانواده ها برای انجام امور دفتری قبل از ثبت نام، روزهای محدود اعلام شده برای دریافت برگه حمایت تحصیلی (کارت آبی) و بسیاری از موانع دیگر، همه و همه در کنار هم باعث شده که جمعیت کودکان محروم از تحصیل با در نظر گرفتن مهاجرت های متعدد، روز به روز بیشتر شود.

احمدآباد مستوفی
احمدآباد مستوفی

2- کار اجباری و زباله گردی کودکان

احمدآباد مستوفی ، مامنی برای کودکان کار!

برای پی ­بردن به وجود کودکان کار، نیازی به یافتن کارگاه­ های زیرزمینی نیست. دقایقی در خیابان های منطقه قدم زدن، برای دیدن انبوه کودکان با سوابق شغلی چند ساله کافیست. کودکانی که به جای تحصیل، به کار کردن وادار شده­ اند و از اوان کودکی عرق ریخته و هیچوقت طعم شیرین کودکی و بازی هایش را نچشیده اند.
کار کودکان در این منطقه را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، دسته اول کودکان زباله گرد و دسته دوم، کودکانی که به سایر مشاغل همچون کارگری ساختمان و کارگاه های تولیدی روی آورده اند.

اما آنچه بیشتر مایه نگرانی است، وضعیت اسفبار کودکان زباله گرد منطقه است. اغلب این کودکان برای تامین هزینه های خانواده به اجبار از طرف سرپرستان خود، از سنین پایین به کار گماشته می شوند و ساعت های بسیاری را به تفکیک دستی و جمع کردن آن ها می پردازند.

کارگاه زباله گردی کودکان!

کیسه بر دوشانی کوچک که در ازای دریافتی ناچیز در معرض صدمات و آسیب های جبران ناپذیر بسیاری قرار دارند. این کودکان به واسطه تماس مستقیم و مداوم با انواع زباله ها، در معرض بیماری های بسیار خطرناک و گاه ناشناخته عفونی قرار می گیرند.

این کودکان از نظر تحصیلی عموما در وضعیت مناسبی قرار ندارند. عده ای به ناچار ترک تحصیل کرده اند تا بتوانند ساعات بیشتری به کار بپردازند، عده ای هم از همان ابتدا به دلایل متعدد مدرسه نرفته و بی­سواد مانده اند و مابقی هم علی­رغم حضور در مدرسه، به علت مشغله های کاری پیشرفتی نداشته و مورد سرزنش اطرافیان قرار می گیرند.

ناگفته نماند که در بررسی های به عمل آمده در شناسایی های طرح کعبه کریمان -با محوریت برآورده ساختن آرزوهای کودکان زباله گرد- به تفاوت های قومی در نگرش به مساله کار کودکان و نوع آن، پی برده شد. به این معنی که قومیت های مختلف مهاجرین نسبت به مساله کار اجباری کودکان و بالاخص زباله گردی، دیدگاه های متفاوت و گاه متضادی را دارند.

3- ازدواج اجباری کودکان

ازدواج زودهنگام کودکان، که به صورت غیر مستقیم، تبعات فراوانی که در پی دارد، از دید تمامی سازمان های بین المللی حقوق بشر اعم از سازمان ملل متحد ، یونیسف و … به عنوان یک معضل در جوامع بشری امروز شناخته می شود.

همه روانشناسان بر این عقیده هستند که دوران کودکی یک انسان به جهت ماهیت سازندگی و تکامل یافتگی بی مثالش، نباید به بهانه علل دیگری، تباه شود و یک کودک باید در دوران کودکی از اولیه ترین حقوق خود برخوردار باشد و فرصت این را داشته باشد تا با بروز خود در این دوران، زمینه برای شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی اش فراهم شود. ازدواج زودهنگام از جمله موانع رشد کودک تلقی شده و عاملی بازدانده برای تکامل شخصیتی او محسوب می شود.

احمدآباد مستوفی

4- مشکلات درمانی

شاید مهمترین عامل در گستردگی مشکلات درمانی حاد بین مردم منطقه را باید در فرهنگ زندگی و عادات نادرست آن­ها جست. علاوه بر این عدم بهره­ مندی اکثریت غالب مهاجرین از خدمات بیمه ای درمان و در دسترس نبودن پزشکان و امکانات زیرساختی درمان، به طور قابل توجهی بر حجم این مشکلات می افزاید.

کودکان بسیاری از سوتغذیه رنج می برند. دختران اغلب با بیماری های زنان دست و پنجه نرم می کنند و پسران هم به واسطه کار زباله گردی گرفتار بیماری­های عفونی هستند.

چالش ها

مافیای زباله یکی از اصلیترین چالش‌های خانه ایرانی احمدآباد در راه مبارزه با زباله گردی کودکان است. همچنین، حضور قومیت‌های مختلف افغانستانی خود از دیگر چالش‌ها است. قومیت‌های مختلف، فرهنگ و رفتار و آداب و رسوم مختلفی دارند. این تفاوت‌ها، باعث چالش‌های زیر شده است:
• ارتباط با معتمدین خانواده‌ها
• حضور پسرها در باندهای خلافکاری
• بی‌انگیزگی نوجوانان
• زنان سرپرست خانوار

برای عضویت در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی، کلیک کنید.

همان طور که اشاره شد، این­‌ها تنها بخشی از مشکلات و معضلات اجتماعی کودکان این منطقه است. معضلات پیچیده‌ای هم‌چون کودکان بدون مدارک هویتی، بدسرپرستی والدین به جهت اعتیاد، کودک آزاری و همسر آزاری از جمله مشکلات شایع دیگری است که باید برای حل آنها، اقدام صورت گیرد.

احمدآباد مستوفی

احمدآباد مستوفی

برای حمایت مالی از خانه ایرانی احمدآباد کلیک کنید.

معرفی تیم های خانه ایرانی احمد آباد مستوفی


اعضای داوطلب خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

اعضای خانه ایرانی احمدآباد مستوفی مانند تمام مراکز دیگر جمعیت امام علی (ع) داوطلبینی هستند که اکثر آن ها را دانشجویان تشکیل داده اند. داوطلبین خانه ایرانی احمد آباد مستوفی هر یک با توجه به توان و علاقه خود در قسمت‌های مختلف همکاری می کنند. همکاری در تیم های مختلف خانه ایرانی احمد آباد مستوفی فرصت یادگیری و کسب تجربه را برای داوطلبین فراهم آورده است.

به علاوه داوطلبین می‌توانند تخصص و تجربیات خود را نیز با توجه به نیاز مددجویان، منتقل کنند یا از آن ها در موارد مورد نیاز، استفاده نمایند. بنابراین همکاری با خانه ایرانی احمد آباد مستوفی و به صورت کلی تر، انجام کارهای داوطلبانه، یک فرصت برد- برد برای مددجو و مددکاران و داوطلبین خواهد بود.

احمدآباد مستوفی

بخش های فعال خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

در حال حاضر، فعالیت های خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در پنج بخش کلی خلاصه می شود:

  1. آموزش: فعالیت های آموزشی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در سه بخش ورزش، هنر و آموزش های درسی خلاصه می شود. مددجویان علاوه براینکه با یادگیری این مهارت ها، فرصت های آینده خود را بهبود می بخشند، می توانند علاقه و استعداد واقعی خود را نیز در این راه پیدا نمایند.
  2. درمانی: در حال حاضر، فعالیت های درمانی خانه ایرانی احمد اباد مستوفی مربوط می شود به دو بخش پزشکی و مددکاری. با توجه به مشکلات موجود در این منطقه، وجود این دو بخش در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی الزامی است.
  3. کارآفرینی: یکی از راهکارهای مناسب برای رفع معضلات موجود در منطقه، کارآفرینی و اشتغال‌زایی است. تیم کارآفرینی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی سعی دارد با ایجاد مدلی مناسب، راهکاری مطمئن برای رفع معضلات اقتصادی خانواده‌ها پیدا کند.
  4. روابط عمومی: بخش روابط عمومی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی با هدف معرفی و امورات بیرونی خانه، تشکیل شده است. این قسمت متشکل از سه تیم روابط عمومی، تولید محتوا و تبلیغات است.
  5. امورات داخلی: آخرین بخش مربوط به قسمت‌های مدیریتی و امورات داخلی خانه از قبیل تدارکات، منابع انسانی، مالی و مستندات است.

آموزش خانه ایرانی احمداباد مستوفی

به صورت کلی می‌توان چشم‌انداز و اهداف تیم آموزش و در مفهوم عام‌تر، هدف آموزش خانه ایرانی احمدآباد مستوفی را به صورت زیر خلاصه و بیان نمود:

  1. افزایش مهارت کودکان در زمینه‌های درسی، اجتماعی. ایجاد بستر مناسب برای علایق و توانایی‌های کودکان.
  2. ایجاد اتحاد و همدلی میان کودکان
  3. تعریف کلاس‌های مناسب مرتبط با سن و شرایط هر کودک
  4. ارتباط مناسب با کودک و گزارش موارد مهم به تیم مددکاری
  5. تعریف کلاس‌های مناسب برای ارتباط با کارآفرینی
  6. پیگیری تحصیلی کودکان

در حال حاضر کلاس‌های سوادآموزی مادران، زبان انگلیسی، خلاقیت/ نقاشی، مهارت‌های زندگی، کتابخوانی، قصه‌گویی، نویسندگی، کلاس‌های تقویتی درسی، سفال‌گری، تئاتر، عکاسی و کامپیوتر در بخش آموزش در حال برگزاری است. علاوه براین، کلاس کاراته و فوتبال نیز برای پسرهای خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در حال برگزاری است. در ادامه آلبوم تصاویر کلاس‌های درسی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی نمایش داده می‌شود.

احمدآباد مستوفی

حضور کودکان در مسابقات دارت، مسابقات کاراته، همچنین کسب مدال بین المللی و کشوری کاراته توسط دختران نوجوان خانه ایرانی، کسب مدال منطقه‌ای دارت توسط کودکان خانه ایرانی از دستاورد های برگزاری این کلاس ها در خانه ایرانی احمد آباد مستوفی است

کلاس خلاقیت خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

کلاس کاراته خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

کلاس درس خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

کلاس کتابخوانی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

در حال حاضر 80 کودک در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی مشغول تحصیل هستند.

کارآفرینی خانه ایرانی احمداباد مستوفی

کارآفرینی خانه ایرانی احمد آباد از اردیبهشت 98 فعالیت خودرا آغاز کرده است. به صورت کلی می‌توان چشم‌انداز و اهداف تیم کارآفرینی و در مفهوم عام‌تر، هدف کارآفرینی و اشتغال خانه ایرانی احمد آباد مستوفی را به صورت زیر خلاصه و بیان نمود:

  1. الگوسازی از میان مادران و دختران منطقه هدف و دادن روحیه خودباوری اقتصادی برای تولید محصول و ارزش افزوده
  2. نقش تسهیلگری در توانمندسازی اقتصادی مادران، دختران و پسران منطقه هدف و کمک به خروج آن ها از معضلات موجود احتمالی اعم از کار کودک و زباله گردی کودک و ازدواج کودک و کودک آزاری و ….
  3. آگاه سازی عمومی در منطقه هدف و بطور کلی جامعه، در رابطه با معنای صحیح کارآفرینی اجتماعی با ایجاد نمونه‌ای کوچک و موفق از آن و همچنین ارتقا و تعمیم آن به فضای کلی جامعه به عنوان یک سیستم موفق برای پیشبرد اهداف تعیین شده

خانه ایرانی احمدآباد مستوفی در حال حاضر دفترچه‌هایی چاپ می‌کند که بر روی جلد آن، نقاشی‌های کودکان که خروجی کلاس‌های درسی آنان است، نقش بسته است. تولید این محصول کمک شایانی به روحیه کودکان مشارکت‌کننده نموده و باعث شده است فرایند بهبود مشکلات روحی ناشی از معضلات موجود در منطقه، تسهیل شود.

همچنین کلاس‌هایی برای دختران نوجوان با مهارت گلدوزی و قلاب‌بافی برگزار شد. پسران نوجوان نیز با هدف خروج از چرخه کار اجباری کلاس هایی در بخش سوزن دوزی با هدف تولید بند دوربین و کیف داشته اند.

قبلیبعدی
احمدآباد مستوفی
خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
احمدآباد مستوفی
احمد اباد مستوفی
احمداباد مستوفی
خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

خانه ایرانی احمد آباد مستوفی را دنبال کنید

می‌توانید از طریق شبکه‌های اجتماعی زیر، خانه ایرانی احمد اباد مستوفی را دنبال کنید.

اینستاگرام خانه ایرانی احمدآباد مستوفی
تلگرام خانه ایرانی احمدآباد مستوفی

از هم اکنون داوطلب خانه ایرانی احمد اباد مستوفی شوید

شما هم تمایل دارید با خانه ایرانی احمدآباد مستوفی همکاری نمایید؟

برای همکاری با خانه ایرانی احمدآباد مستوفی می توانید هم اکنون فرم داوطلبی را پر کنید. همچنین در صورت تمایل می توانید با روابط عمومی خانه ایرانی احمدآباد مستوفی به شماره 09357228879 تماس بگیرید.

مسیر دسترسی به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از تهران

برای حضور در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از تهران می‌توانید خود را به میدان آزادی برسانید. از آنجا می‌توانید سوار تاکسی‌های اسلامشهر- احمدآباد شوید و در وسط مسیر، بعد گذشتن از خیابان بسیج، در خیابان لاله‌های پنجم (تابلوی شام مهتاب) از تاکسی پیاده شوید. از آنجا بعد از حدود 10 دقیقه پیاده روی، به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی می‌رسید.

همچنین از میدان آزادی می‌توانید به ابتدای خیابان سعیدی جنوب رفته و بعد از اتوبوس‌های اسلامشهر، سوار اتوبوس‌ احمد آباد مستوفی شوید. از راننده بخواهید شما را در ابتدای خیابان شهید خورشیدی پیاده کند. از آنجا می‌توانید بعد از حدود 5 دقیقه پیاده روی، به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی برسید. برنامه حرکت اتوبوس‌های احمدآباد مستوفی از میدان آزادی به صورت زیر است.

برنامه حرکت اتوبوس های احمدآباد مستوفی

در صورتی که خودروی شخصی داشته باشید یا بخواهید از تاکسی‌های آنلاین استفاده نمایید نیز رفت و آمد به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی بسیار راحت است و می‌توانید بدون دردسر، به این محل مراجعه کنید.

مسیر دسترسی به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از اسلامشهر

برای حضور در خانه ایرانی احمدآباد مستوفی از اسلامشهر، می‌توانید به میدان نماز رفته و از ضلع شمالی میدان، سوار تاکسی‌های احمدآباد مستوفی شوید. برای برگشت نیز می‌توانید از چهارراه ولیعصر احمدآباد مستوفی، سوار تاکسی‌های اسلامشهر شده و در میدان نماز پیاده شوید. مسیر دسترسی از اسلامشهر با خودروی شخصی یا تاکسی آنلاین نیز بسیار ساده است و می‌توانید بدون هیچ دغدغه‌ای، به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی مراجعه نمایید.

The last comment and 6 other comment(s) need to be approved.
6 پاسخ
  1. علی
    علی گفته:
    2021-03-27 در 15:27

    با سلام و احترام. آیا حضوری میشه به خانه ایرانی احمدآباد مستوفی سر زد و با بچه‌های مشغول در اونجا گفت و گو کرد؟
    اگر میشه لطفا بفرمایید چه ساعاتی و چه روزهایی امکان‌پذیر هست؟

    پاسخ
    • نوید
      نوید گفته:
      2021-10-27 در 12:47

      برای حضور در خانه های ایرانی، باید فرم داوطلبی پر در سایت جمعیت پر کنین. به این آدرس
      http://imamalisociety.org/%d9%81%d8%b1%d9%85-%d8%b9%d8%b6%d9%88%db%8c%d8%aa-%d8%af%d8%a7%d9%88%d8%b7%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%86/

      پاسخ
  2. سایدا
    سایدا گفته:
    2019-11-11 در 14:02

    شما اونجا فقط به بچه های ایرانی درس میدین؟ براتون فرقی داره ایرانی یا غیر ایرانی بودن؟

    پاسخ
    • یکی از اعضای احمدآباد مستوفی
      یکی از اعضای احمدآباد مستوفی گفته:
      2019-11-15 در 20:03

      برای ما کودک، کودک است. تفاوت‌های نژادی، قومیتی، مذهبی، رنگ پوست و ….. در فعالیت‌های ما هیچ تاثیری ندارد. ذات پاک کودکان، گناهی ندارد و تنها معیار ما، معضلاتی است که به کودک رنج می‌دهد.

      پاسخ
  3. نوید
    نوید گفته:
    2019-09-21 در 08:31

    همه میگن فعلا یکم سر و وضع خودمون رو بهبود ببخشیم بعد میریم سراغ کار داوطلبانه، من میگم اگه میخواین سر و وضعتون بهبود بخشیده بشه و حس کنین در زندگیتون به خواسته‌هاتون رسیدین، فعالیت داوطلبانه کنین. فعالیت تو خونه ایرانی احمدآباد سرآغاز مجموعه‌ای از حس و حال خوب تو زندگی بوده برای من

    پاسخ
  4. Mehdi
    Mehdi گفته:
    2019-09-19 در 22:18

    خانه ای پر از صفا و عشق و معرفت….❤

    پاسخ

تعقیب

    دیدگاه خود را ثبت کنید

    تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
    در گفتگو ها شرکت کنید.

    دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    چتر بسته قانون

    چتر بسته قانون

    2022-09-20/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌ /توسط تیم سایت جمعیت امام علی

    به بهانه مرگ تلخ نوجوان زرین‌دشتی در پی تجاوز

    چتر بسته قانون

    قتل هولناک نوجوانی در زرین‌دشت، برگ جدید پرونده قطوری است که سالهاست باز است. پرونده قربانیان خاموشی که در سکوت قربانی بی‌قانونی و نقص قانون می‌شوند. امیرحسین خادمی، نامی است که هفته گذشته به فهرست بلندبالای قربانیان تجاوز اضافه شد. نوجوانی که پس از طرح موضوع با خانواده و ثبت شکایت در مراجع قضایی، به قتل رسید. هنوز ابعاد دیگر ماجرا روشن نشده است، اما آنچه مسلم و روشن است، خلاءهای رویه‌ای در اجرای قانون در زمینه جرائم مشابه است.

    درخواست ادله و شاهد عینی از قربانی تجاوز برای اثبات ادعای خود، اتکا به گزارش پزشکی قانونی که با توجه به اینکه ممکن است فاصله وقوع تجاوز تا رسیدگی به پرونده زیاد باشد و منجر به از بین رفتن شواهد شود و موارد بسیار دیگر، قربانیان تجاوز را از حمایت قانون ناامید می‌کند.

    هرچند دادگستری استان فارس وعده رسیدگی خارج از نوبت این پرونده را داده و قول اشد مجازات را برای متجاوزان داده است، اما امیرحسین خادمی دیگر زنده نیست. این واقعیت تلخی است که رسیدگی‌های قانونی را به نوشداروهای بعد از مرگ سهراب بدل می‌کند.

    با توجه به اینکه امیرحسین نوجوان کارگری بود که مادر بیمار داشته و پدر او فوت شده است، حداقل چندین شاخصه شرایط نوجوان در وضعیت مخاطره آمیز با توجه به قانون جدید حمایت از اطفال و نوجوانان را داشته است. حمایت هایی که در متن صریح قانون به آن ها اشاره شده است تا قبل از وقوع این جنایت کجا بوده اند؟! در مرحله بعد وقتی که امیرحسین برای شکایت مراجعه کرده است، عدم توجه به لزوم حمایت از بزه دیده بعد از شکایت از عوامل دخیل در این فاجعه بوده است.

    شرایط فعلی رسیدگی به پرونده‌های قربانیان تجاوز، نه تنها بازدارندگی لازم برای مرتکبین این جرائم در پی ندارد بلکه منجر به ایجاد ناامنی بیشتر برای قربانیان و تهدید آنها از سوی مجرمان می‌شود. موردی که بارها در پرونده‌های ارجاعی به کمیته مددکاری و حقوقی جمعیت امام علی با آن مواجه شده‌ایم.

    آنچه مسلم است، لزوم تجدیدنظر در رویه های اجرای قوانین موجود به ویژه در مورد زنان و کودکانی که در معرض چنین اتفاقاتی هستند، با تکرار پرونده‌های مشابه در سالهای اخیر، بیش از گذشته احساس می‌شود. امروز در دنیا تکیه بر اسناد ارائه شده توسط روانشناسان و اکتفا به اظهارات قربانی، برای فوریت رسیدگی به پرونده‌های تجاوز کفایت می‌کند و دستگاه قضایی موظف به رسیدگی به شکایات در این زمینه در اسرع وقت است. از سویی مجازاتهایی که برای متجاوزین تعیین می‌شود باید به گونه‌ای تعیین شود که هزینه ارتکاب جرم برای مجرم آنقدر بالا باشد که متجاوز جسارت تهدید متهم برای سکوت و صرف نظر از شکایت را پیدا نکند.

    فاجعه ای که برای این نوجوان اتفاق افتاد نشان از آن است که کار کودکان آنها را در معرض شرایط مخاطره آمیز قرار می دهد و لزوم بازنگری در قوانین کار بر اساس منافع کودکان را بیش از پیش اخطار می دهد.

    متاسفانه علی‌رغم تلاش‌های اصولی و مستمر نهادهای مدنی چون جمعیت امام علی برای پیگیری حقوقی-مددکاری موارد کودک آزاری، مطالبه گری اصولی و در چارچوب قانون در حوزه کار کودک، برخوردهای قهری و امنیتی با نهادهای مدنی، نهایتا باعث بی‌پناه‌تر و آسیب پذیری بیش از پیش کودکان و خانواده های محلات فقیرنشین در این حوزه می‌شود.

    مشخص نیست قربانی این خلاءهای بزرگ رویه ای در قانون در کدام شهر تیتر اخبار شود و تا پرونده بعد دوباره همه چیز به فراموشی سپرده شود، اما لازم است قوانین مرتبط با این جرایم و همچنین بازنگری در قوانین کار با فوریت بالا مورد تجدید نظر قرار گرفته و به روز شوند.

    https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2022/09/WhatsApp-Image-2022-09-21-at-10.58.51.jpeg 1280 1280 تیم سایت جمعیت امام علی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png تیم سایت جمعیت امام علی2022-09-20 01:09:242022-09-21 11:03:06چتر بسته قانون

    گزارش میدانی «شرق» از کار کودکان در کارگاه‌های زیرزمینی و آسیب‌های فجیع ناشی از آن

    2022-08-28/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌ /توسط تیم سایت جمعیت امام علی

    تاوان بزرگ قدهای کوچک

    آفتاب در انتظار خاموشی است اما همچنان تابش عصرگاهی، گرمای این صورت‌های داغ از حرارت کوره را دوچندان می‌کند. هرکدام با گونه‌هایی سرخ، تکه‌یخی به دهان گرفته‌اند و با ولع آن را زیر دندان خُرد می‌کنند.

     

    نسترن فرخه خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق:

    آفتاب در انتظار خاموشی است اما همچنان تابش عصرگاهی، گرمای این صورت‌های داغ از حرارت کوره را دوچندان می‌کند. هرکدام با گونه‌هایی سرخ، تکه‌یخی به دهان گرفته‌اند و با ولع آن را زیر دندان خُرد می‌کنند. یکی حسین است و دیگری احمد، یکی 10 سال دارد و آن یکی 9 سال. بینشان پسر بچه‌های کوچک‌تر و بزرگ‌تر هم دیده می‌شوند. کودکانی که مواد مذاب کارگاه بلورسازی روی دست و صورت‌ هرکدامشان برای همیشه نقش زخمی عمیق را ایجاد کرده است؛ کم یا زیاد هرکدام روی دستانشان نشان سوختگی چندروزه یا چندماهه دارند. سوختگی‌هایی که دیگر بین این کودکان به یک امر عادی بدل شده است.

    «کودک» واژه‌ای که همیشه معصومیتی بزرگ را برای هرکسی یادآوری می‌کند ولی بی‌شماری از آنها در بدترین شرایط زیست می‌کنند؛ دست و پاهای کوچکی که به دلیل کار اجباری در کارگاه‌های پنهان و نیمه‌پنهان آسیب جدی می‌بیند؛ آسیب‌هایی که در اغلب موارد مانند خاطره‌ای تلخ تا آخر عمر بر بدنشان حک می‌شود. اما تعداد این کارگاه‌ها که از کودکان به‌عنوان کارگر ارزان استفاده می‌کنند کم نیست و معمولا کودکان در این فضای مخفی مملو از آسیب‌های جسمی، روحی و جنسی می‌شوند. کارگاه‌هایی که بیشتر در مناطق حاشیه‌ای شهر به چشم می‌خورند و در این سال‌ها به دلیل سخت‌بودن دسترسی به آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند و حتی افزایش فشار اقتصادی و افزونی‌گرفتن مهاجرت از افغانستان به ایران، بر تعداد کودکان و نوجوانان مشغول در این کارگاه‌ها اثر داشته است.

    ماجرایی که قرار بود در سال ۱۳۸۰ در پی عضویت ایران در کنوانسیون جهانی کار برای ممنوعیت و محو بدترین اشکال کار کودک در شش ماه اقدام کامل صورت گیرد، تا امروز هیچ اقدامی برای آن نشده است. طبق این کنوانسیون ۳۶ رشته شغلی جزء مشاغل سخت هستند و کودک نباید در آن‌ مشاغل کار کند. یکی از آن رشته‌شغل‌ها کار در کارگاه‌هاست. مشاغلی که دو سال پیش موضوع اصلی یکی از پژوهش‌های علمی جمعیت امام علی بود که تحت نظارت سعید مدنی، جامعه‌شناس، پیش می‌رفته و برای آن شروع به شناسایی در مناطق مورد هدف کرده بود اما با موانعی روبه‌رو و در آخر هم به اجبار متوقف شد و حالا بخشی از داده‌های آن پژوهش تکمیل‌کننده گزارش شده است.

    جهنمی داغ برای کودکان کارگر

    اینجا یکی از کوچه‌پس‌کوچه‌های منطقه باغ‌سنگی شهرری است؛ جایی نزدیک به محله صفاییه که به دلیل وجود کارگاه‌های مختلف، محل رفت‌و‌آمد تعداد زیادی از افغانستانی‌های ساکن شهرری شده است. جلوی در سفیدرنگ بزرگی که هیچ تابلو و نشانی از کارگاه بلورسازی ندارد، تعداد زیادی پسر جوان افغانستانی نشسته‌اند و چند دقیقه یک بار یکی از جمعشان کم یا زیاد می‌شود.

    ساعت نزدیک پنج عصر است و یکی‌یکی جوان‌های افغانستانی از این کارگاه خارج می‌شوند و عده‌ای دیگر هم برای شیفت شب وارد می‌شوند. مددکار همراه ما با احتیاط در انتهای این خیابان منتظر است تا وجود کودکان کم‌سن‌و‌سال این کارگاه را نشان دهد که بعد از ثانیه‌ای مکث و نظاره این صحنه می‌گوید «ما قبلا هم اینجا آمده بودیم اما از رفت‌و‌آمدها و حضور کارگرها کاملا مشخص است در این مدت چقدر میزان مهاجرت افغانستانی‌ها بیشتر شده است».

    عقربه‌ها چند دقیقه‌ای بعد از ساعت پنج را نشان می‌دهد و همان موقع دری بی‌نام‌ونشان از پشت این کارگاه باز می‌شود و تعداد زیادی کودک 10، 12ساله از آن بیرون می‌آیند. اینجا کارگاه بلورسازی مخفی دیگری است که در پشت دیوار کارگاه کناری خود، پنهان مانده و خیلی در معرض دید نیست. از هر دو کارگاه کودکانی بیرون می‌آیند و حتی کودکان کوچک‌تری هم هستند که دست در دست پدر یا بزرگ‌تری دیگر با گونی یا بقچه بیرون می‌زنند.

    اینجا پر است از کودکان کم‌سن‌و‌سال که از درِ این کارگاه‌ها بیرون می‌آیند یا داخل می‌شوند. البته از درِ کارگاه پنهان‌شده کسی داخل نمی‌رود و تک‌به‌تک فقط تعدادی کودک بیرون می‌آیند، اما شرایط برای ورود به کارگاه بزرگ‌تر مهیاتر است. برای بررسی شرایط داخل آن، از در سفیدش عبور می‌کنم و وارد حیاط کارگاه می‌شوم.

    اینجا فضای کوچکی است که به سمت کارگاه می‌رود. از دور مردهایی رکابی‌به‌تن و عرق‌کرده مشخص‌اند که در بین تعداد زیادی کولرآبی مشغول بلورسازی هستند. سر‌تاسر مردانی مشغول‌به‌‌کار دیده می‌شوند و شاید به دلیل تفاوت ظاهری باشد که کارگرها با تعجب نگاه می‌کنند. یکی از این کارگرهای جوان جلو می‌آید و بی‌مقدمه دفتر مدیریت را نشان می‌دهد.

    بی‌اختیار وارد دفتر مدیریت می‌شوم و در نقش یک سرشمار ساده برای آمار کودکان بدون شناسنامه برای ثبت‌نام مدرسه فرومی‌روم تا از تعداد کودکان این کارگاه باخبر شوم که مدیر کارگاه در جهت همکاری برای ثبت‌نام کودکان اتباع یکی از کارگرهای میانسال را صدا می‌زند.

    مردی افغانستانی که گرمای این کارگاه در جانش خانه کرده و صورتش را قطره‌های عرق پوشانده، وارد دفتر می‌شود، از محله‌های زیادی در این منطقه حرف می‌زند که کودکان بدون شناسنامه زیادی دارد و بعد هم شماره‌ای برای پیگیری روی کاغذ می‌نویسند تا به من دهند، اما مدیر کارگاه بین صحبت‌هایش می‌گوید: «اینجا فقط چند تا بچه داریم که امرار معاش می‌کنند، ولی سنشان بالاست، دو، سه تا هم هستند که با پدرهایشان می‌آیند و می‌روند آنها مدرسه می‌روند، بقیه هم سن دبستانی نیستند و بزرگ‌تر هستند». اما موقع خروج از دفتر مدیریت، کودکی با جثه یک پسربچه هشت‌ساله با عرق‌گیر رکابی و شلوارکی مشکی در داخل کارگاه مشخص است، ولی دیگر زمان بیشتری برای دیدزنی وجود ندارد و باید بعد از خداحافظی به سرعت از کارگاه خارج شوم.

    کودکی‌های فراموش‌شده

    شاید هیچ رهگذری از دردهای پنهان‌شده در این کوچه‌پس‌کوچه‌های کنار اتوبان شهید آوینی خبر نداشته باشد. کودکانی که مهاجرت، فقر، محرومیت از تحصیل و هزار چیز دیگر راهشان را به کارگاه‌هایی رسانده که دستان کوچکشان طعمه مواد مذاب بلورسازی می‌شود. بعد از تماشای نیم‌ساعته رفت‌و‌آمد کودکان و نوجوانان از درهای هر دو کارگاه در این کوچه، حدود 20 کودک و شاید کمی بیشتر دیده شدند.

    کودکان خارج‌شده از کارگاه پشتی به سرعت از سمت اتوبان راهی خانه می‌شوند و تعدادی دیگر که از در سفید‌رنگ بیرون می‌آیند، کمی آن طرف‌تر منتظر رسیدن سرویس یا تاکسی می‌ایستند. حالا تعدادشان کمی بیشتر شده که بدون هیچ تأملی وارد جمعشان می‌شوم. اغلب با لبخندی بر صورت جواب سلام می‌دهند، چند پسربچه 9 یا 10‌ساله کنار جدول نشسته‌اند و به یخ‌های مشت‌کرده در دستشان گاز می‌زنند و آرام‌آرام در دهانشان آنها را آب می‌کنند.

    از سن‌و‌سال‌شان که می‌پرسی اغلب با خجالت لبخند می‌زنند و باید برای بار دوم با صمیمیت بیشتری سؤال را تکرار کنی که شاید پاسخی بشنوی، اما در بدو ورود به جمعشان شروع به پرسیدن سؤال‌های متداول در این شرایط می‌کنم که غلامعلی با صدای بلند زودتر از بقیه می‌گوید «من 16 سال دارم، مدرسه هم نمی‌روم، البته خب شناسنامه هم ندارم». درباره در پشت کارگاه بلورسازی سؤال می‌کنم که چیز زیادی نمی‌داند، فقط اشاره می‌کند «این پشت یک کارگاه دیگر است ولی دقیق نمی‌دانم کارگاه بلورسازی یا چیز دیگر است، ولی می‌دانم بچه‌هایی که آنجا کار می‌کنند از این بچه‌هایی که اینجا می‌بینید هم کوچک‌تر هستند».

    به یکی از پسربچه‌های یخ‌به‌دست کنار جدول اشاره می‌کند که از گرمای زیاد با بدنی نیمه‌جان بی‌حرکت گوشه‌ای نشسته است. هادی موهای بور و صورت سفیدی دارد، روی دست‌های کوچکش خط و خطوط سوختگی کاملا مشخص است. با لبخندی می‌گوید «من 10 سال دارم، مدرسه هم می‌روم». اسم مدرسه را می‌پرسم ولی در شلوغی حرف‌زدن‌ها، صدای کودکانه‌اش گم می‌شود. همان موقع یکی از نوجوان‌ها از ساعت کاری و تعطیلی کارگاه شروع به صحبت می‌کند: «ساعت کاری ما این‌طور است که از شش صبح تا پنج عصر کار می‌کنیم، برای تعطیلی هم فقط روزهایی مثل محرم سر کار نمی‌آییم ولی بقیه روزها کامل سر کار هستیم. الان من خودم از امین‌آباد می‌آیم و آن یکی از نفرآباد. هرکدام از یک جا می‌آییم. اما بعضی از بچه‌ها هم شب‌کاری می‌کنند، حتی گاهی از ما هم کوچک‌تر هستند. الان نیروهای روزکار و شب‌کار فکر کنم روی هم 200 نفر باشیم».

    کنار دیگر بچه‌های 10 یا 9 سال می‌نشینم و شروع به حرف‌زدن می‌کنند. چند تکه یخ را در دهانشان جا می‌دهند و با تعجب نگاه می‌کنند. روی دست هرکدام جای زخمی جدید یا قدیمی دیده می‌شود؛ زخم‌هایی که بعضی کوچک اما بعضی بزرگ و عمیق است. این کوچک‌ترها برعکس پسرهای نوجوان خجالتی‌تر هستند و کمتر سخنی به زبان می‌آورند. بعد از چند دقیقه تعامل، بین صحبت‌های مختلف، می‌گویند که «ما مدرسه نمی‌رویم، خب اصلا وقت هم نمی‌کنیم، شناسنامه هم نداریم، یعنی اصلا پدر یا مادرمان نرفتند تا بگیرند، الان به ما هفته‌ای یک و صد می‌دهند». یکی از نوجوان‌هایی که حالا دو سال سابقه کار در این کارگاه را دارد، در بین صحبت‌های این کودکان، با چهره‌ای که نشان از غرور دارد، می‌گوید «من هفته‌ای دو میلیون درآمد دارم.معمولا درآمد به اینکه چقدر اینجا بودی یا چقدر کار بلدی ربط دارد».

    زخم و سوختگی کودکان از  کار با مواد مذاب

    مسعود نوجوان خوش‌صحبتی است، جلو ایستاده و از بیشتر اتفاقات اینجا خبر دارد. به سوختگی دست یکی از پسربچه‌های 9ساله اشاره می‌کند که «این زخم را می‌بینید؟ برای حدود 15 روز پیش است». پسری 19ساله که شاید سنش از دیگر افراد این جمع بیشتر باشد، با لحنی عادی می‌گوید «می‌دانید، مثل مربا روی دست و صورت می‌ریزد. البته دست بچه‌ها بیشتر از بزرگسالان می‌سوزد، دست بزرگ‌ترها اصلا آن‌قدر نمی‌سوزد».

    به سمت بچه‌های کوچک‌تر نگاه می‌کنم و می‌پرسم وقتی این مواد روی بدن یا دستتان می‌ریزد چه کار می‌کنید که با خنده‌ای دستشان را در هوا تکان می‌دهدند و می‌گویند «خب ما هم همون موقع می‌گیم آی‌آی آخ‌آخ دستم دستم…». حالا یکباره همه جمع با هم چند ثانیه‌ای می‌زنند زیر خنده، بعد از محوشدن خنده‌ها از روی این صورت‌های خسته از کار شدید، می‌پرسم خب بعد از اینکه آسیب می‌بینید اورژانس یا دکتر می‌آید؟ مسعود به تیر چراغ برقی تکیه داده و با صدای ملایم می‌گوید «‌نه دیگه، هرکسی که حالش بد می‌شود به خانه می‌رود، چند نفری هم بودند که مواد به داخل چشمشان افتاد و کور شدند، هنوز هم اینجا کار می‌کنند، بینایی‌شان خیلی کم شده، البته اینهایی که چشمشان آسیب دید هیچ‌کدام بچه نبودند و بزرگسال هستند». همان موقع دست یکی از نوجوان‌ها را می‌گیرد و جلو می‌آورد، مواد مذاب یک تکه بزرگ از پوست آرنج را جدا کرده است؛ زخمی تازه که مسعود با خنده می‌گوید «الان این زخم برای چهار روز پیش است». بعد هم یکی‌یکی زخم‌های بزرگ و کوچک روی دستشان را نشان می‌دهند؛ زخم‌هایی که تازگی بعضی از آنها نیاز به رسیدگی پزشکی دارد ولی بدون هیچ پماد یا پانسمانی رها مانده است. لحظات آخر حضور در جمع این بچه‌ها از شرایط کارشان می‌گویند. یکی از آقا رضا مدیر این کارگاه تعریف می‌کند که آقا رضا در بین مدیران کارگاه‌های تهران تک است، دیگری از اخلاقش می‌گوید که چقدر خوب است و به‌موقع پول کارگر را می‌دهد.

    پسر جوان دیگری هم جلو می‌آید و می‌گوید «کارگاه ما خوب است، ولی این کارگاه پشتی خیلی شرایط بدی دارد، اصلا آنجا نروید هم رفتارش با کارگرها خیلی بد است و هم به‌موقع پول بچه‌ها را نمی‌دهد». بعد یکباره چند نفری به در چوبی کارگاه خیره می‌شوند که کودکانی کم‌سن‌و‌سال به‌سرعت از آن بیرون می‌آیند، از وانت کنار دو کارگاه تکه یخی می‌گیرند و به‌سرعت در کوچه‌‌پس‌کوچه‌ها دور می‌شوند. این نوجوانان و کودکان پیش از کار در این کارگاه بلورسازی آن‌قدر شرایط اسفناک‌تری را در کارگاه‌ها تجربه کرده‌اند که حالا این کارگاه با در سفید بدون تابلو را که سختی کارش با مواد مذاب چند روز یک بار نقشی جدید را بر پیکرهای نحیف‌شان ایجاد می‌کند، بهترین کارگاه تهران می‌دانند.

    بعد از خداحافظی دو ماشین جلوی آنها می‌ایستد و همگی خود را روی صندلی‌های جلو و عقب به زحمت جا می‌دهند و ماشین با سرعت به سمت اتوبان حرکت می‌کند و هر لحظه این روایت‌های پر‌درد و کودکی‌های تجربه‌نشده از ما دورتر می‌شوند.

    کار کودکان در کارگاه‌ها فاجعه‌بار است

    کعبه کریمان، طرحی است که از سوی جمعیت امام علی هر سال برگزار می‌شد و در آن ضمن برآورده‌کردن آرزوهای کودکان آسیب‌دیده، سعی بر آمارگیری و شناسایی گروه‌های هدف‌ مختلف می‌شد؛ از‌جمله وضعیت کودکان زباله‌گرد، کودکان مشغول در کارگاه‌ها و دیگر کودکان در معرض آسیب که پیش از شیوع ویروس کرونا این سازمان در این طرح به شناسایی کودکان مشغول در کارگاه‌های پنهان و آسیب‌های ناشی از این کار می‌پرداخت، اما در زمان اوج کرونا، این پژوهش با کندی پیش می‌رفت که آن هم بعد از حکم انحلال این سازمان، به‌طور کامل متوقف شد.

    زهرا پیمان، یکی از داوطلب‌هایی که در این پژوهش دو‌ساله نقش پررنگی داشته است، در گفت‌وگو با «شرق» به ابعاد مختلف این ماجرا می‌پردازد و می‌گوید: در این سال‌ها سعی کردیم با اطلاعاتی که در طرح‌های مختلف مثل کعبه کریمان به دست می‌آوریم، به جامعه آماری خوبی هم دست پیدا کنیم که متوجه شدیم چقدر بحث کار کودکان در کارگاه‌ها فاجعه‌بار است. تا آن موقع از طرف ان‌جی‌اوها و سازمان‌های مختلف خیلی به این موضوع ورود نشده بود.

    ما هم وقتی شروع به بررسی کردیم، مسائل فاجعه‌باری را در آن روزها دیدیم که تصمیم گرفتیم روی این موضوع ریشه‌ای و دقیق‌تر کار کنیم، حالا از چند جنبه می‌توان این موضوع را پیگیری کرد. قابل ذکر است که بگویم کار کودک در این سال‌ها با وجود فعالیت‌های فعالان اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار گرفته، ولی بیشتر بحث کودکان در چهارراه بوده که در سطح شهر قابل رؤیت هستند، برای همین کمتر به بچه‌های داخل کارگاه پرداخته شده است. همچنین قابل ذکر است که در موضوع کار کودکان در کارگاه‌ها چند گروه مثل اتحادیه صنایع، بیمه‌ها و چند ارگان دیگر پایشان وسط می‌آید؛ اما در مورد کودکان سر چهارراه موضوع بیشتر به بهزیستی و اورژانس اجتماعی مربوط می‌شود، ولی موضوع بچه‌های کارگاه به وزارت کار و امور اجتماعی و سازمان‌های دیگر مربوط است.

    در کنارش بحث نگاه‌های مردم به این مقوله هم هست که شاید درباره کودکانی که در کارگاه کار می‌کنند و در خیابان رؤیت نمی‌شوند، این موضوع وجود داشته باشد که بچه‌ها در کارگاه چیزی یاد می‌گیرند و بهتر از آن است که در خیابان و سر چهارراه باشند یا برخی در مورد موضوع کار کودکان می‌گویند ما هم بچه بودیم سه ماه تابستان را کار می‌کردیم؛ در‌صورتی‌که اینها تصویر درستی از کار کودک نیست. چیزی که معمولا تصور می‌کنند این است که کودک در کارگاه چاپخانه، قالی‌بافی، قالب‌سازی و مانند آن به‌عنوان شاگرد می‌رود و چیزی یاد می‌گیرد، در کنارش حقوقی هم دریافت می‌کند؛ در‌صورتی‌که حقیقت ماجرا این نیست و کودکان در زمینه کار اجباری آسیب‌های جبران‌ناپذیری می‌بینند.

    پیمان، کار کودک را به سه دسته تقسیم می‌کند و ادامه می‌دهد: کار کودک را از نظر آسیب‌های وارده در سه دسته‌بندی قرار می‌دهیم؛ یکی کار در خیابان که برای همه قابل رؤیت است، دیگری کار پنهان مثل کار در کارگاه‌های که کسی به آن وارد نمی‌شود و کار غیرقانونی است یا کاری که قانونی است ولی باز هم کسی به آن فضای معمولا صنعتی رفت‌و‌آمد ندارد و آن کار نیمه‌پنهان است؛ مثل شاگرد مغازه مکانیکی بودن که این وضعیت و اشکال مختلف آن، کار را برای ورود به این بحث سخت می‌کند. در کنارش تعدد ارگان‌ها و سازمان‌های مرتبط با این موضوع منجر به سخت‌ترشدن بررسی موضوع و عقب‌ماندن فعالان از آن می‌شود؛ چون همه اینها بر پیچیدگی بیشتر ماجرا اثر می‌گذارد. در خلاصه همه اینها ما شروع به کار در این زمینه کردیم.

    کودکانی با شرایط سخت کار در  شهرک‌های صنعتی در محله حسن‌آباد

    این داوطلب فعال، به کنوانسیون و قوانین جانبی در راستای حذف یا کاهش کار کودک اشاره و اضافه می‌کند:‌ کنوانسیون ۱۸۲ سازمان جهانی کار، به ممنوعیت و محو بدترین اشکال کار کودک اشاره دارد و در آن هر فرد زیر ۱۸ سال کودک خطاب می‌شود. ایران هم در سال ۱۳۸۰ این کنوانسیون را به تصویب رسانده و در آن به ۳۶ رشته شغلی اشاره شده که جزء مشاغل سخت هستند و کودک نباید در آنها کار کند. یکی از آن رشته‌‌شغل‌ها کار در کارگاه بلورسازی است. یکی دیگر کار در کارگاه‌های سیمان یا بازیافت است که طبق مشاهدات ما، کودکان مناطقی که شناسایی کردیم، در این مشاغل فعالیت می‌کنند. حال با وجودی که ما به این نوع کار، کار پنهان می‌گوییم، ولی خیلی واضح و سیستماتیک این اتفاق می‌افتد.

    اصلا هم این‌طور نیست که کار کارگاه‌ها مثلا در یک جای زیرزمینی و مخفیانه باشد و هیچ‌کس هم خبر نداشته باشد، البته برخی کارگاه‌ها هم این‌طور هستند. اگر هم به کارگاهی عنوان خانوادگی بخورد که معمولا به زیر ۱۲ نفر می‌گویند، دیگر بازرسی هم برای آن وجود نخواهد داشت. کارگاهی که مخفیانه کار کند و عمدتا هم کار خلاف می‌کنند، وجود دارد اما بقیه به‌صورت خیلی راحت کار می‌کنند. مثلا در شهرک‌های صنعتی محله حسن‌آباد کودکانی را که در کارگاه کار می‌کنند، دیدیم. شهرک صنعتی‌هایی که نگهبان و هئیت امنا هم دارد، بچه‌ها هم خیلی راحت با سرویس می‌روند و می‌آیند، وقتی هم بازرس بیمه می‌آید، بچه‌ها را در زیرزمین و انبار مخفی می‌کنند که همین کار از نظر روانی روی کودک اثر خواهد داشت. پیچیده‌بودن بررسی شرایط کارگاه‌ها به نوع کاری که انجام می‌شود، منطقه و رفتار هر کارفرما متفاوت است. همه اینها باعث می‌شود تا نتوانیم یک توضیح کلی در مورد کارگاه‌ها بدهیم؛ چون به شغل و منطقه و کارفرما بستگی دارد. مثلا طبق مشاهداتی که از قالی‌بافی در تبریز داشتیم، شرایط کاملا متفاوت است؛ با وجودی که یک کار موروثی است و در مواردی بخشی از فرهنگ آن منطقه محسوب می‌شود ولی در کارگاه‌ها از کودکان به‌عنوان کارگران قالی‌بافی استفاده می‌شود. یا کار در بلورسازی به یک شکل و کار در شهرک صنعتی و کارگاه طلا‌سازی و… به شکل دیگر خواهد بود. اما نتایج کار ما بیشتر روی کارگاه‌های بلور بود. چیزی که ما در این پژوهش به دست آوردیم، این بود که در مناطقی که این کارگاه‌ها وجود دارد، بستر این کار هم وجود دارد؛ یعنی خانواده‌هایی که در آن مناطق زندگی می‌کنند معمولا می‌دانند آنجا کارگاه وجود دارد و برای کار به آن مراجعه می‌کنند و اگر همسایه یا فامیل نزدیکی هم کنارشان باشد، به آنها اطلاع می‌دهند تا خودشان یا فرزندانشان آنجا مشغول شوند.

    فقر علت حضور کودکان در کارگاه

    پیمان به این موضوع اشاره می‌کند که خانواده‌هایی که از این کارگاه‌ها مطلع می‌شوند، معمولا جزء خانواده‌های کم‌درآمد محسوب می‌شوند که به کار هم نیاز دارند و جذب این کارگاه‌ها می‌شوند. در مناطقی مثل حسن‌آباد که یک منطقه صنعتی است یا لب خط که کارگاه‌های بسیار دارد، مشاهده کردیم که کودکان زیادی در کارگاه‌ها کار می‌کنند. چیزی که دیدیم واقعا وضع معیشتی و فقر علت آن بود. در‌واقع مسئله خیلی فرهنگی نیست که به این شکل زندگی چون عادت دارند این کار را انجام می‌دهند‌، البته مواردی هم بوده که مادر گفته به جای گشت‌و‌‌گذار فرزندش به کارگاه برود و علت آن‌ هم به دلیل نبود امکانات شهری در این مناطق است. مثلا ورزشگاه، پارک یا هیچ محیط سالمی برای کودکان و نوجوانان نیست که به‌درستی وقت بگذرانند، در کنارش هم خانواده‌ها از پس هزینه‌ها بر‌نمی‌آیند. برای همین این فکر که فرزندشان به‌جای اینکه در این فضا بچرخد، کار کند، به ذهنشان می‌رسد. ببینید در‌واقع متأسفانه همه چیز برای کار کودک مهیا است؛ شرایط سخت اقتصادی خانواده، وجود کارگاه در این مناطق و نبود فضای تفریحی مناسب برای کودک، اینها باعث افزایش تقاضا برای کار کودک می‌شود. همچنین در دوران کرونا هم به‌شدت افزایش کار بچه‌ها قابل رؤیت بود. کودکانی که مدرسه نرفتند و امکان استفاده از گوشی موبایل هم نداشتند یا اگر هم دسترسی به گوشی و سیمکارت داشتند، چون خانواده کاملا بی‌سواد بوده، اصلا استفاده درستی از کلاس آنلاین نکردند. چیزی که در این مدت در مورد کارگاه‌ها دیدیم، این بود که بچه‌ها از هفت یا هشت‌سالگی شروع به کار می‌کنند و تا ۱۷ یا ۱۸ سال هم می‌رسند، از نظر هویتی هم معمولا ایرانی و افغانستانی هستند، البته شرایط اتباع به‌مراتب متفاوت‌تر و بدتر است و طبق بررسی متوسط خانواده این بچه‌ها بین پنج تا شش نفر است. انگار به کار موروثی‌شان تبدیل شده؛ پدر، مادر، خواهر و برادر این کار را می‌کنند و بعد هم به بچه کوچک‌تر می‌رسد.

    وضعیت در کارگاه‌های بلورسازی وحشتناک است

    این داوطلب از علت مهاجرت افراد به ایران می‌گوید که حتی از شهرستان‌های دور به تهران می‌آیند و در کارگاه‌ها کار می‌کنند و بعد ادامه می‌دهد: البته این عمومیت ندارد ولی از شهرهایی که شرایط کاری و زندگی سخت است، به این مناطق پر از کارگاه مهاجرت می‌کنند. با اغلب بچه‌ها که صحبت کرده بودیم، یا اصلا تحصیل نکرده بودند یا چون دیگر امکان تحصیل نداشتند، آن را ترک کرده بودند. وضعیت در کارگاه‌های بلور بسیار وحشتناک است، هیچ‌گونه وسیله ایمنی‌ای هم ندارند. این بچه‌ها در کوره با دمایی بین ۸۰۰ تا ۱۴۰۰ درجه حرارت کار می‌کنند، برخی از بچه‌ها هم جلوی کوره نیستند ولی شیشه را از کوره درمی‌آورند و به‌سرعت باید این کار را انجام دهند که همین خیلی وقت‌ها منجر به حادثه می‌شود. بدون هیچ وسیله‌ای و با دمپایی در کارگاه کار می‌کنند و گاهی شیشه‌ها روی دمپایی آنها می‌ریزد. این بچه‌ها انواع آسیب را آنجا می‌بینند؛ حتی بین آنها آسیب چشم داشتیم که مواد به داخل چشمش افتاده و کامل از بین رفته. بریدگی‌های بسیار وحشتناک، سوختگی‌های زیاد روی صورت، دست و گردن همه در شرایط کاری این بچه‌ها وجود دارد. معمولا از شش صبح تا هفت بعد‌از‌ظهر چیزی حدود ۱۲ یا ۱۰ ساعت کار می‌کنند. این بچه‌ها تعطیلات هم سر کار می‌روند و هیچ زمان استراحتی ندارند.

    دست و پاهای کوچکی که به اجبار می‌سوزند

    پیمان درباره یکی از مراحل کار بلورسازی که خطر زیادی برای کودکان دارد، ادامه می‌دهد: بخشی است که در آن باید قسمت‌های اضافی شیشه را حذف کرد، در این قسمت دست تمام بچه‌ها می‌برد و حتی دختر‌بچه‌ها هم در این بخش وحشتناک کار می‌کنند. البته دختر‌بچه‌ها را معمولا برای بخش بسته‌بندی می‌گذارند ولی طبق مصاحبه‌ها و بررسی‌هایی که داشتیم، ممکن است کارفرما در مواردی که نیرو کم دارد، از دخترها برای بخش‌های دیگر استفاده کند که کاملا خلاف میل بچه‌هاست.

    اینها در حالی است که دستمزد زیادی هم ندارند. طبق بررسی ما که البته برای سال گذشته است، دستمزد بچه‌ها معمولا هفته‌ای ۴۰۰ هزار تومان بوده یعنی بین ۳۲۰ تا ۴۵۰ هزار تومان متغیر بود که به سابقه کاری و سن‌و‌سال مربوط می‌شود. در کنارش چیزی که اهمیت دارد این است که بچه‌ها دیگر هیچ زمانی برای تفریح ندارند، مگر اینکه آخر شب با‌هم فوتبالی بازی کنند‌ اما به‌طور‌کلی اوقات فراغتی ندارند؛ چون حتی روزهای تعطیل هم باید کار کنند. صدمات جسمی این بچه‌ها بسیار زیاد است؛ دست‌وپاهایشان می‌سوزد، کپسول یا شیشه روی پاهایشان می‌افتد و بدون لباس ایمن در کارگاه کار می‌کنند. حتی در مواردی هم اگر درست کار نکنند، توسط کارفرما کتک می‌خورند. موردی داشتیم که کارفرما به دلیل عصبانیت یک قیچی را به سمت بچه‌ پرتاب کرده و باعث آسیب به دست بچه شده و در کارگاه دیگری پیرمردی بود که بچه‌ها را کتک می‌زد، درصورتی‌که نه کارفرما بود نه سرکارگر. مورد دیگری داشتیم که چشم بچه به دلیل بریدگی با شیشه آسیب جدی دیده بود، دوبار کپسول روی پای بچه‌ای دیگر افتاده بود و پایش شکست و دیگر نتوانست سر کار برگردد. آسیب‌دیدن در این کار بسیار عادی است و آن‌قدر این مسائل را عادی جلوه می‌دهند که برایش هیچ پروتکلی هم وجود ندارد. در‌حالی‌که شکستگی و عفونت بر اثر سوختگی بین این بچه‌ها خیلی زیاد است.

    این نوع کار با کارهای فصلی کودکی نسل قبل متفاوت است

    پیمان درباره آسیب‌های کارگاه‌هایی غیر از بلورسازی هم می‌گوید: آسیب در کارگاه‌های مختلف متفاوت است. مثلا در کارگاه‌های پرس‌کاری مواردی از قطع عضو کودکان داشتیم، در کارگاه سیمان بچه‌ها دچار مشکلات ریوی شدید می‌شوند، یا کودکانی که کارگر قالی‌بافی هستند دچار آسیب ساختار قامتی ستون فقرات و مشکل ریوی می‌شوند. اینجا لازم است یادآور شوم که نباید برخی مسائل را با هم قاطی کنیم. منظور از این نوع قالی‌بافی شغل خانوادگی نیست‌، بلکه منظور کارگاه‌هایی است که از کودکان به‌عنوان کارگر استفاده می‌شود. یا کارگری کودکان در حوزه کشاورزی که بیشترین میزان کار کودک دنیا طبق آمار جهانی در کشاورزی است. در مورد کوره‌های بلور هم باید یک مورد دیگر را یادآور شوم که یکی از بچه‌ها زیر کوره رفته بوده که پایش سر می‌خورد و توسط شیشه‌های زیر آن آسیبی جدی به پاهایش می‌رسد، سرپرست به دکتر می‌بردش و پا کامل بخیه می‌خورد ولی با‌ این ‌حال مواردی را هم داشتیم که کارفرما هزینه درمان کودک را متقبل نشده است. مثلا یکی از بچه‌ها ۱۴ سال داشت و در ۱۰سالگی یکی از کارگرهای معتاد کارگاه با بچه درگیر می‌شود، گویا به بچه زور گفته بوده و پسر‌بچه هم جوابش را داده بوده و کارگری که اعتیاد داشته با ابزار داغی که در دست داشته به شکم بچه می‌کوبد، بدن کودک آسیب جدی دیده بوده ولی سر‌کارگر با پرداخت صد هزار تومان خانواده بچه را از شکایت منصرف کرده بود و چون آنها هم از اتباع بودند، از ترس اقدامی نکردند. در این کارگاه‌‌ها بچه‌ها در معرض انواع آسیب هستند. در این کارگاه‌ها کارگر یا کارفرماهایی هستند که مواد مصرف می‌کنند و به بچه‌ها هم پیشنهاد می‌کنند. در همین مورد کارگاهی بود که پسر 16ساله با بزرگ‌ترها مواد مصرف می‌کرد.

    کودکانی که به اجبار برده کارفرما می‌شوند

    پیمان در این گفت‌وگو فقط بخشی از شواهد خود را بازگو می‌کند و به برخی اطلاعات جمع‌آوری‌شده اشاره می‌کند که طی ‌دو سال به آن دست پیدا کردند و ادامه می‌دهد: در کارگاه دیگری از حدود صد کارگر ۳۰ تا ۴۰ نفرشان بچه ‌بودند، حالا اگر بزرگ‌ترها به هر دلیل زودتر از سرکار می‌رفتند، کودکان باید جای آنها کار می‌کردند ولی اضافه‌کاری به بچه‌ها تعلق نمی‌گرفت. البته تمام این مسائلی که مطرح شد، در کارگاه‌های مختلف متفاوت است و بسته به روحیات کارفرما، منطقه و نوع کار فرق می‌کند. در مناطقی مثل لب خط کارگاه‌های پرس‌کاری وجود دارد که به دلیل فقر خانواده‌ها، کارفرما در شروع کار کودک مبلغی پول به خانواده می‌دهد و کودک در کارگاهی مثل پرس‌کاری مشغول به کار می‌شود و این پیش‌پیش ‌پول‌گرفتن خانواده ادامه‌دار می‌شود، به شکلی پیش می‌رود که کودک مجبور به کار بیشتر می‌شود و در‌واقع به برده کارفرما تبدیل می‌شود که این آسیب‌های بسیاری برای کودک به همراه دارد و کارفرما هر کار که بخواهد با کودک می‌کند. پیچیدگی شرایط در کارگاه‌ها بسیار بالا است. موردی داشتیم که دست بچه قطع شده بود ولی برای رفتن به درمانگاه باید از کارفرما اجازه می‌گرفت. البته این رفتارها اغلب به روحیات کارفرما بستگی دارد ولی در بیشتر کارگاه‌ها آسیب‌های روحی و جسمی برای کودکان وجود دارد. از پی همین آسیب‌ها معمولا کودکان مشغول در کارگاه از کودکان سر چهارراه درون‌گراتر هستند. با وجودی که در سال‌های اخیر توجه بیشتری به کودکان کار خیابان شد، ولی همچنان آگاهی نسبت به کار کودکان در کارگاه وجود ندارد. در موارد بسیاری که روان‌شناس ما با این بچه‌ها صحبت کرده بود، افکار خودکشی در آنها بسیار زیاد بود. این بچه‌ها از شرایطی که دارند خسته بودند و توان ادامه در این وضعیت را نداشتند. در کل هم ورود طالبان باعث افزایش مهاجران افغانستانی در ایران شده است،‌ ولی ما آمار دقیقی از اثر آن بر حضور کودکان در کارگاه‌ها نداریم و این هم نیاز به بررسی بیشتر دارد.

     

    http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png 0 0 تیم سایت جمعیت امام علی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png تیم سایت جمعیت امام علی2022-08-28 21:43:432022-08-28 21:51:40گزارش میدانی «شرق» از کار کودکان در کارگاه‌های زیرزمینی و آسیب‌های فجیع ناشی از آن
    تعداد ۷۴۷۹ امضا بر بیانیه داوطلبان و هواداران جمعیت امام علی تا به اکنون

    تعداد ۷۴۷۹ امضا بر بیانیه داوطلبان و هواداران جمعیت امام علی تا به اکنون

    2022-06-26/737 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌ /توسط تیم سایت جمعیت امام علی
    ادامه مطلب
    https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2018/09/photo_2022-06-27_00-05-03.jpg 845 1006 تیم سایت جمعیت امام علی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png تیم سایت جمعیت امام علی2022-06-26 22:46:232022-06-27 00:12:33تعداد ۷۴۷۹ امضا بر بیانیه داوطلبان و هواداران جمعیت امام علی تا به اکنون
    صفحه 3 از 320‹12345›»

    اطلاعات تماس

    آدرس:  تهران، میدان فردوسی، خیابان شهید سپهبد قرنی، جنب بیمارستان آپادانا، پلاک ۱۳۵، طبقه ۲، واحد ۴
    شماره تلفن: ۸۸۸۳۴۵۶۷-۰۲۱
    زمان پاسخگویی: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ۱۰ الی ۱۶

    حمایت مالی

    شماره حساب:
    شماره کارت:
    شبا:

    درگاه پرداخت آنلاین

    نماد اعتماد الکترونیکی

    کلیه حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جمعیت امام علی محفوظ است ۲۰۲۳ ©
    • Twitter
    • Instagram
    • Facebook
    • Youtube
    • درباره ما
    • طرح‌ها
    • خانه‌های ایرانی
    • تماس
    • EN
    مشاركت در خريد و ساخت خانه علم براى بيش از٢٠٠كودک درگير چرخه كار در كرج... آثار کودکان هنرمند خانه ایرانی شهرری
    رفتن به بالا