جمعیت امام علی
  • خانه
  • درباره ما
    • تاریخچه و فعالیت‌ها
    • منشور اخلاقی
    • ماموریت و اهداف
    • اساسنامه
    • ساختار سازمانی
    • شارمین میمندی‌نژاد مؤسس جمعیت امام علی
    • زهرا رحیمی مدیر عامل جمعیت امام علی
    • کمیته‌های جمعیت امام علی
    • سوالات متداول
  • خانه‌های ایرانی
    • خانه‌های علم
    • خانه‌های اشتغال
    • خانه هنر
    • باشگاه هواداران
    • خانه درمان
    • آدرس خانه‌های ایرانی
  • طرح‌ها
    • آیین کوچه گردان عاشق
    • آیین هفت‌ سین برکت
    • آیین کعبه کریمان
    • آیین طفلان مسلم
    • آیین صفای سعی
    • آیین شام عیاران
    • آیین یلدا در کوچه‌‌های فقر
    • باشگاه ورزشی پرشین
    • طرح از مهر بگو
    • جشنواره بوی عیدی
  • سمینارها
    • همایش سیل
    • سمینار تخصصی اعتیاد کودکان و نوجوانان
    • سمینار تخصصی کودکان کار
    • سمینار ازدواج کودک
    • سمینار کودک آزاری
  • رسانه
    • اخبار
    • یادداشت‌ها
    • نشریات
  • حمایت مالی
    • حمایت مالی
    • گزارش حسابرسی
    • حامیان
  • فرم عضویت داوطلبان
  • تماس با ما
  • EN
  • جستجو
  • منو
  • معرفی خانه ایرانی شهرری
  • معضلات شهرری
  • معرفی تیم های خانه ایرانی شهرری
  • تماس با خانه ایرانی شهرری

خانه ایرانی شهرری

در سال 1389 خانه ایرانی شهرری به عنوان جنوبی‌ترین خانه ایرانی جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی (ع) در شهر تهران فعالیت خود را آغاز نمود. با توجه به نیاز منطقه و همچنین شناسایی تعداد زیادی از کودکان کار و محروم از تحصیل تصمیم بر آن شد که از ابتدای سال 1393 خانه ایرانی شهر ری اولویت کار خود را برای کودکان محروم از تحصیل و کودکان کار و خیابان بگذارد.

گستره جغرافیایی فعالیت

به دلیل متمرکز نبودن معضلات اجتماعی شهر ری در یک محله، اعضای داوطلب خانه ایرانی شهر ری با توجه به لزوم شناخت جنس معضلات، اولویت فعالیت خود را بر روی مناطق 13 آبان، قلعه گبری، امین آباد، قوچ حصار و نفر آباد گذاشته‌اند.

اصلی‌ترین معضلات موجود در محله‌های مذکور

  • مهاجرت غیر قانونی توام با محرومیت
  • اعتیاد
  • کارکودک (کار خیابانی، کار کارگاهی و …)
  • اعتیاد کودکان
  • نداشتن اوراق هویتی
  • محرومیت از تحصیل
  • کودک آزاری
  • حاشیه نشینی

برای عضویت در خانه ایرانی شهر ری، کلیک کنید.

تیم‌های مختلف خانه ایرانی شهر ری

1- تیم آموزش

100 کودک و نوجوان در خانه ایرانی شهرری درس می‌خوانند. 70 نفر از این کودکان، کودکان محروم از تحصیل در مدارس رسمی هستند که از کلاسهای اول دبستان تا هفتم برای این کودکان کلاسهای آموزش درسی برپا شده است. برخی از این کودکان که از سن خود عقب تر هستند، با روش‌های نهضت سوادآموزی در خانه ایرانی شهرری تحصیل می‌کنند. 30 نفر از این کودکان، کودکانی هستند که با حمایت خانه ایرانی شهرری در مدرسه ثبت نام شده‌اند و اکنون در خانه ایرانی شهرری پشتیبانی آموزشی آن‌ها صورت می‌گیرد. روپوش مدرسه، کیف، کفش، لوازم التحریر و تجهیزات کمک آموزشی توسط خیرین مردمی برای کودکان و نوجوانان خانه ایرانی شهرری تامین می‌گردد.

2- تیم بهداشت و درمان

در تیم بهداشت و درمان مواردی همچون پیگیری‌های بهداشت فردی کودکان، برگزاری کارگاه‌های آموزش بهداشت فردی (همچون آموزش مسواک زدن، اهمیت حمام رفتن و …)، غربالگری سلامت و پیگیری‌های موارد درمانی (پزشک عمومی در محل، مراجعه به پزشک متخصص و مراجعه به آزمایشگاه)، تکمیل واکسن‌های کودکان، تشکیل پرونده بهداشتی و پزشکی، غربالگری دندانپزشکی، مراجعه به دندانپزشک و برنامه‌ریزی تغذیه صورت می‌گیرد.

تیم درمان شهر ری تیم درمان شهر ری تیم درمان شهر ری

3- تیم روابط عمومی

فعالیت‌های این تیم در راستای اطلاع‌رسانی فعالیت‌ها و دستاوردهای خانه ایرانی شهرری، جذب عضو و تامین مشارکت‌های مالی مردمی می‌باشد.

4- تیم شناسایی

تیم شناسایی برای شناخت بهتر منطقه فعالیت خود و جمع آوری اطلاعات دقیقتر در ارتباط با معضلات و آسیب‌های منطقه فعالیت می‌نماید.

5- تیم مادرانه

با توجه به نقش محوری مادران و زنان در شکل‌‌گیری بنیان خانواده و رشد و تربیت فرزندان، تیم مادرانه خانه ایرانی شهر ری با هدف بررسی معضلات زنان و مادران شهرری و در ادامه تلاش هرچه بیشتر برای ایجاد تسهیلات و رفع معضلات، توسعه و ارتقای سطح بهداشت فردی و خانوادگی و ایجاد بسترهای مناسب کسب و کار برای زنان تشکیل گردیده است. به طور کلی 75 زن تحت حمایت خانه ایرانی شهرری هستند. از جمله خدمات این تیم اهدای شیرخشک به نوزادان، برگزاری کلاس‌های نهضت سوادآموزی برای مادران، پشتیبانی و پیگیری مادران برای انجام معاینات پزشکی و ارائه‌ی خدمات مشاوره‌ای می‌باشد.

6- تیم مالی

تيم مالي به منظور كنترل و بهينه ­سازي هزينه­ ها و درآمدهاي خانه ایرانی و ارائه گزارشات مربوطه شكل گرفته است. درآمد خانه ايراني شهر ري از طريق كمك­هاي نقدي و غير نقدی بوده است که توسط دانشجویان و اعضای فعال این خانه و همچنین خیرین جذب می‌گردد.

كمك هاي نقدي به سه شيوه انجام مي­شود. خير محترم، مبلغ دلخواه را خود از طريق حساب بانكي  جمعيت امام علي (ع) به شماره:577468/94  بانک ملت حساب جام، شعبه هجرت و یا شماره کارت 6104337770031308 به نام جمعیت امام علی واريز مي­كنند و شماره پيگيري آن را به تيم مالي تحويل مي­دهد (شماره تلفن: 09193707783). روش دیگر آن است كه خير مبلغ نقدی را به مسئول تيم مالي تحويل مي­دهد و در قبال آن فيش پرداخت نقدي دریافت می‌کند. روش دیگر پرداخت از طریق درگاه آنلاین با انتخاب محل هزینه خانه‌ ایرانی شهرری است.

در مورد كمک ­هاي غير نقدي، خيرین با توجه به نياز خانه ايراني و يا خانواده­ ها كمك غيرنقدي خود را به مسئول خانه ايراني تحويل مي­دهند. در كمك­هاي نقدي و غيرنقدي اگر خير منظور خاص (آموزش، غذا، پوشاک، درمان و …) را در نظر گرفته باشد آن مبلغ يا كمك غيرنقدي در همان راستا هزينه و يا استفاده مي­گردد.

7- تیم هنری  

گروه هنری خانه ایرانی شهرری در زمینه‌های مختلفی از قبیل عکاسی، معرق‌کاری، نقاشی، موسیقی، تئاتر، داستان‌خوانی، نمایشنامه‌خوانی و داستان‌نویسی فعالیت می‌نماید. ( با هنرمندان بلوچ بیشتر آشنا شوید و از آثار آن ها دیدن کنید.)

در تیم هنری کارگاه‌هایی در زمینه‌های مختلف برگزار می‌شود تا کودکان هر یک در رشته‌های مورد علاقه خود را بشناسند و براساس استعداد و توانایی‌های خود به هنرآموزی در کلاس‌های مربوطه بپردازند تا در نهایت بتوان شاهد شکوفایی و رشد آنها در رشته های هنری مورد علاقه‌شان بود.

تیم هنر شهر ری

8- تیم ورزش

تیم ورزش خانه ایرانی شهرری از سال 94 آغاز به کار کرده است. این تیم‌ها در قالب تیم‌های پرشین در رده‌های نونهالان تا جوانان فعالیت می‌نماید. تیم‌های ورزشی فعال خانه ایرانی شهرری شامل تیم‌های فوتبال پسران، تیم والیبال دختران و تیم‌های کریکت پسران می‌باشد. همچنین رشته‌های آمادگی جسمانی و دو و میدانی از رشته‌های فعال خانه ایرانی شهرری است.

9- کارآفرینی

با هدف توانمندسازی زنان، خانه اشتغال نورا راه اندازی گردید. محصولات نورا ترکیبی از هنر سوزن دوزی سنتی و طراحی‌های مدرن می‌باشد که توسط زنان سرپرست خانوار و دختران و پسران نوجوان بلوچ ساکن در شهر ری تهران و همچنین دختران و زنان ساکن در روستاهای سیستان و بلوچستان تهیه و تولید می‌گردد. محصولات نورا شامل زیورآلات، کیف، کفش و انواع لباس‌ها در طرح‌های متنوع می‌باشد.

تیم کار آفرینی شهر ری
برای حمایت مالی از خانه ایرانی شهر ری کلیک کنید.

گالری عکس نوبین

پس از برگزاری کلاس عکاسی برای نوجوانان خانه ایرانی شهرری، بر آن شدیم تا با برگزاری نمایشگاه عکس نوبین، تعدادی از آثار منتخب هنرآموزان این کلاس را به نمایش عموم بگذاریم. از همین رو در تاریخ 15 الی 21 مهر 97 نمایشگاه عکاسی نوبین در محل خانه هنر جمعیت امام علی (ع) برگزار گردید که خوشبختانه مورد توجه علاقه مندان، دانشجویان و اساتید محترم این رشته قرار گرفت.

گالری نقاشی

به منظور نمایش آثار منتخب از هنر نقاشی کودکان خانه ایرانی شهرری با همکاری گالری 26 فرمانیه نمایشگاهی از تاریخ 28 الی 31 خرداد در محل گالری مذکور برگزار گردید که ضمن معرفی و بازدید علاقه‌مندان از این نمایشگاه تعدادی از آثار کودکان هنرمند فروخته شده و عواید به ایشان تعلق گرفت.

گالری نقاشی شهرری

گالری عکس نوبین

پس از برگزاری کلاس عکاسی برای نوجوانان خانه ایرانی شهرری، بر آن شدیم تا با برگزاری نمایشگاه عکس نوبین، تعدادی از آثار منتخب هنرآموزان این کلاس را به نمایش عموم بگذاریم. از همین رو در تاریخ 15 الی 21 مهر 97 نمایشگاه عکاسی نوبین در محل خانه هنر جمعیت امام علی (ع) برگزار گردید که خوشبختانه مورد توجه علاقه مندان، دانشجویان و اساتید محترم این رشته قرار گرفت.

گالری نقاشی

به منظور نمایش آثار منتخب از هنر نقاشی کودکان خانه ایرانی شهرری با همکاری گالری 26 فرمانیه نمایشگاهی از تاریخ 28 الی 31 خرداد در محل گالری مذکور برگزار گردید که ضمن معرفی و بازدید علاقه‌مندان از این نمایشگاه تعدادی از آثار کودکان هنرمند فروخته شده و عواید به ایشان تعلق گرفت.

گالری نقاشی شهرری

برگزاری نشست کودک مردگی در سکونتگاه‌های غیررسمی

اسفند ۹۷ در حادثه‌ای تلخ، باران به جای بهار، آوار را به سقف خانه‌ای نشاند و دو کودک را به کام مرگ کشید. خانه‌ای که اگرهای بسیاری داشت. اگر می‌شد سقفش را محکم ساخت. اگر زمینش با او مهربانی می‌کرد. شاید امروز صدوری و رشید (دو تن از کودکان خانه ایرانی شهرری) از پنجره‌اش باران را تماشا می‌کردند.

گزارش مربوط به این نشست از این اینجا دنبال کنید.

برگزاری نشست حقوق مهاجرین در ایران با نگاه ویژه بر حقوق مهاجرین پاکستانی

این نشست در 25 اردیبهشت 97 در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی برگزار گردید.

گزارش مربوط به این نشست را از اینجا دنبال کنید.

گزارش سالانه فعالیت های خانه ایرانی شهر ری

  • فعالیت های خانه ایرانی شهرری در سال 1398

خانه ایرانی شهر ری را دنبال کنید

می‌توانید از طریق شبکه‌های اجتماعی زیر، خانه ایرانی شهرری را دنبال کنید.

اینستاگرام خانه ایرانی شهرری
تلگرام خانه ایرانی شهرری

از هم اکنون داوطلب خانه ایرانی شهرری شوید

شما هم تمایل دارید با خانه ایرانی شهرری همکاری نمایید؟

برای همکاری با خانه ایرانی شهرری می توانید هم اکنون فرم داوطلبی را پر کنید. همچنین در صورت تمایل می توانید با روابط عمومی خانه ایرانی شهرری به شماره 09193707783 تماس بگیرید.

آدرس خانه ایرانی نفر آباد: شهرری، نفرآباد، میدان سلمان فارسی، کنار پارک ستاره، خیابان ارم، بن بست دوم (روبروی شیرازی ها سمت راست)، پلاک ۱ (در سمت راست)، خانه ایرانی نفر آباد شهرری

نقشه‌ها به بازدید کننده این سایت نمایش داده می‌شود.

آدرس خانه ایرانی قلعه گبری: شهررى، شهرک علائین، خیابان مصطفی خمینی، کوچه ولیعصر، کوچه هرمز، پلاک ۵، خانه ایرانی قلعه گبری شهرری

نقشه‌ها به بازدید کننده این سایت نمایش داده می‌شود.
سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

گرگ در خانه

2017-07-23/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

پانزدهمین نوشته از سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

 

نامش آتناست و چه تلخ است تجاوز بر این نام و اگر این نام از آن کودکی باشد، چه قیامت و یوم‌الدینِ سختی خواهد بود.
نامش نظیفه است. یکی از هزاران کودک آسیب دیده از تجاوز که به تازگی توسط جمعیت شناسایی گردیده. ده ساله. در گیره سوخته انگشتان دستش، تعدادی کاغذ فال، پیوست شده است. در دست دیگرش سطل اسفند خاکستر شده. آن دختربچه هبوط کرده بر صندلیِ سرد، نشسته و ثانیه‌های درگذر را به سکوت طولانی‌اش، پُردرد و تحمل‌ناپذیر می‌کند. از دهان نیمه‌بازش هیچ کلامی نمی‌آید و نگاه ماتمش خشکیده بر گوشه خالی اتاق. ده‌ساله مُردگی است که زندگانش تازیانه‌اش زده‌اند. اگرچه نظیفه، زیر رسوبی از دردها، ظرافتِ کودکی‌اش را هنوز حفظ کرده، اگرچه بی‌گناهی و بی‌پناهی‌اش جانت را چنگ می‌زند، اگرچه چون شمع می‌سوزد، پروانه عشقت را به پریدنِ سوختن وامی‌دارد، اما دردِ داستان زندگی‌اش، همه احساسات انسانی را در تو کیش و مات می‌کند.

تنها در پی چیستی و چرایی و چگونگیِ اتفاق افتادن داستانهایی از این‌دست، برای این کودکان هستی؛ داستانهای بی‌پایانی که آرزو می‌کنی تمام شوی که تمام شوند، نباشی که نشنوی. اما داستان هر روزه نظیفه. دختربچه اگر تا انتهای شب ۵٠ هزار تومان پول از گدایی و اسفند دود کردن و فال فروشی به خانه نبرد، پدر در به روی او نمی‌گشاید. چه داستان غریبی است. خانه جای ناامنی شده. دیگر این بُزک زنگوله‌پا نیست که در را به فریبِ دستان آرد زده گرگِ هار باز می‌کند؛ بلکه گرگ در خانه است و هر شب بعد از درکوبیِ کودک، ابتدا ۵٠ هزارتومان را می‌بیند و بعد در باز می‌کند! چه دربازکردنی! نه اثری از گرمای مهر در آن خانه است، نه نان و آبی و نه تختی نرم و امن برای یکی خوابِ کودکِ ده‌ساله.

بعد از توبیخ و تشر و توهین و ضرب و شتم و تازیانه، آن زمان که نظیفه، نیم‌بسمل‌مرغِ حنجره بریده جنونِ پدر می‌شود و به گوشه‌ای به خواب می‌رود، پدر در توهم شیشه، برمی‌خیزد و به سراغ فرزند می‌آید و آن بچه را در پیشِ چشم خواهر و برادر و مادرش، نوبتِ تجاوز می‌پردازد. نظیفه همچون خواهران و برادران دیگرش، آزارِ جنونِ شیشه‌ای را دارد که حتی به پرتابِ سنگ معصومیتِ کودکانه هم نمی‌شکند. چرا این شب اینگونه صبح شد؟ چیست این خانه و چگونه است این پدر؟ سوالهای بی‌جوابِ این روزگار است. اذان بر سر گلدسته مسجد نزده، صبح به کوچه‌ها نریخته، نظیفه از خانه بیرون می‌زند؛ فال آیندگان به دست، اسفندِ سوختنِ چشم زخم به دست دیگر، بر گذر می‌ایستد تا بینِ صدها ماشین در رفت‌وآمد و یکی دو تا فال فروخته شده، راننده‌ای با نسیمِ هرزه‌ورزِ نگاهش بایستد و به او بگوید همه اسفندهایت را بر زخم چشمانم بسوزان، کل فالهایت را می‌خرم اگر… و همین اگرِ گرگِ گرسنه بر لباسِ گوسپند است که برزخمان شده و چه دانی که تکرار تلخِ تجاوزِ پدر و کاسبکاران بر سر گذر، با کودکیِ یک کودک چه می‌کند؟! و کیست که نداند مرگ آنی که به لحظه‌ای طومار دردها را در هم بپیچد، ترجیح دارد بر برزخِ نمک بر زخم پاشیدن هر روزه و چه تلخ است این ترجیح. پس می‌خوانم زیرلب این دعا را: ربنا عطا کن مرگی سریع را بر آتنایِ وجودِ ما که سخت است روزمره شدن تجاوز بر نظیفه‌ها و کودکان بر گذر و عذابِ نارِ خود را برقرار کن در قیامت و یوم‌الدین، بر هر کس که گرگِ در لباس گوسپندِ خانه ما گشته است!

سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/photo_2019-04-16_22-23-15-5.jpg 1280 1280 امیرعلی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-07-23 14:47:042020-07-03 23:45:25گرگ در خانه
سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

نقابِ ریخته

2017-07-16/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌ /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

 چهاردهمین نوشته از سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

 

کهربای چشمانش، حتی با رد سیاه سیلی پدر بر گونه‌اش، همچنان پر از شور زندگی می‌درخشید. دُرسا شش ساله و عزیز مادر، مادر بر رفِ پاگردِ در اتاق مشرف به حیاط می‌نشست و با نگاه نگرانش، بازی دخترش را تعقیب می‌کرد. کوه غم بر شانه مادر از بی‌اعتباری و لَشیِ پدر معتاد که دست‌به‌زنِ سختی نیز داشت. سال ١٣٩١. شب‌هنگام در خانه هنر جمعیت امام علی(ع) منتظر نشسته‌ام. یکی از اعضا، قرار ملاقاتی گذاشته است. در فرصت تنهایی، در گالری نقاشی کودکان جمعیت می‌گردم. رنگها همه سیاه و زرد و سرخ است. یکی خورشید را سیاه کشیده، مادر را سرخ و پدر را زرد. تلنبار و شتکِ رنگها بر روی بوم نقاشی، نشان از ستیز با دردی عمیق دارد. پیش خود فکر می‌کنم چگونه می‌توانم تسکین رنج این فرزندانم باشم. زنگ سکوت‌شکنِ درِ خانه. به اشاره‌ای بر اف.اف در می‌جهد و باز می‌شود. در تاریکیِ حیاط می‌بینم یکی از اعضای جمعیت، دست‌گیرِ زنی است که چادر بر روکشیده‌اش را بر سر فرزندش نیز حجاب کرده است. کیستند اینان که خود را این چنین در چادر پیچیده‌اند؟ در گلوی راهرو که فرو می‌شوند، صدای دُرسای شش ساله در حنجره خانه می‌پیچد. سراپا شوق می‌شوم. پیش‌تر، برای دیدن درسا هر بار که به خانه‌اش می‌شدیم، مجبور بودیم پیش پای پدر خودخواهش، مثل شاگرد محتاج نمره، به تلمذِ نشئه‌گویی‌های این معلم اعتیاد بنشینیم. در پاسوختگیِ رفت‌وآمدهای بی‌شمار به کلانتری محله و چندین مرتبه مراجعه به دادگاه و تنظیم شکایاتی بی فرجام علیه این مرد افسار و اعصاب گسیخته، هر بار جمعیت ناگزیر بود آب و نان آن خانه شود و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد به این مرد معتاد باج دهد تا مگر بگذارد و بگذرد از درسا و مادرش و برای آنان در آن دود و دم و درد، اندکی حق قائل شود. به‌تازگی پدر خانه با شوقی غریب که با بدبینی پدیدآمده از اعتیادش به شیشه هماهنگی نداشت، پوتین یا گالش سبزرنگِ لجنی برای خود خریده بود. در خانه دور دور می کرد و چند باری هم در همت شستن حیاط کمی خانواده را به خود امیدوار کرده بود. صدای درسا مرا به پیشواز می‌آورد. درسا بود، اما دیگر نبود. چندباری شنیده بودم از تهدیدهای بدبینانه مردشیشه‌زده. با کنار رفتن چادر مادر، تمام اندامم از ترس کرخت و بی‌حس شد. اسید همه هندسه عاطفه صورت مادر را سوزانده بود. دیگر نه ردِ تربیت اخم مادرانه، نه برق شوق چشمانش از دیدنِ نوبه‌نو شدن فرزند، نه تلخندِ لب بر قضا و قدر زندگی، نه گونه‌ای که اشک بر آن بریزد و نه چشمی که اشک بر گونه‌ای ببارد. مادر فقط صدای نفس‌ها و هق‌هقم را می‌شنید و کورمالِ تاریکی‌های روزگار، به زحمتِ تردید بر صندلی نشست. شباهنگام در خواب، پدر ناگهان بر موازیِ عشق مادر و فرزند، با ظرفی پر از اسید، عمود می‌شود، محکم، پوتین لاستیکی سبز لجنی‌اش را بر گلوی مادر و فرزند می‌گذارد و پیت اسید را بر سر و رویشان خالی می‌کند. غلتِ ماهی‌وارِ مادر بر خاک نفس‌گیری و تلاشش برای در آغوش گرفتن فرزند در مقابل سوختن، در نیمه‌راستِ بدن مادر که به طور کامل سوخته بود، مشخص می‌آمد. انگار کودکش را به قلب فشرده و در آغوش، از آن اسیدِ بدبینی و تلخیِ اعتیاد، حفاظت کرده بود. درسا هم بی‌صورت شده بود، اما نه به عمقِ بی‌صورتیِ مادر.
زانوی گریستنم مرا به زمین دوخت . بازیگر صحنه‌ای را می مانستم که نقشش را گم کرده دیالوگهایش را فراموش و نقاب بازیش ریخته؛ من در اینجا چه می‌کنم؟ در این سرزمینی که مواد مخدر و یقه‌سفیدان بیمه هستند و هر شبش با خواب شیشه‌ای مردان و زنان نا امن می‌شود، با سی و اندی خانه حمایت از کودکان – که هر روز به توهین و تهدیدی عرصه را بر فعالیتش تنگ می‌کنند – مگر می‌شود این همه درد را کم کرد؟ بودن خود را عق می زدم که باز درسا به کمکم آمد و مرا از صحنه زمینگیری به کارگردانی عشق و معصومیتش بلند کرد. بانو می‌خواستیم مرهم زخمهایت باشیم. حال تو سرتا پا زخمی. مادرم به تازگی به عفونت این همه زخم خاموش شد؛ درسا ماند با صورتی سوخته، همچون هزاران هزارکودکی که روح و جسمشان در خواب نشئگی و شیشه ای نقاب‌داران این سرزمین می‌سوزد. قلموی بی‌عدالتی به سرپنجه جنون، رنگِ خاکستر اعتیاد و قطره قطره خون جگر مادران و فرزندان، زردابه اسید توهم و بدبینی را در هم ماسیده و بر بومِ روح سرزمینم به نقاشی آمده است. صورت مادرم و فرزند سرزمینم، ریخته است. در صورت‌سوختگیِ مادر و فرزندان سرزمینمان، نقاب نقش زندگی ما نیز فروریخته. ای نقابداران! نقاب‌ریخته را چه ترس از بی‌نقابی؟!

سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/photo_2019-04-16_22-23-15-4.jpg 1280 1280 امیرعلی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-07-16 14:30:472022-05-11 16:45:03نقابِ ریخته
سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

تخریب کبری

2017-07-09/0 دیدگاه /در یادداشت‌‌‌‌‌‌‌, یادداشت‌های شارمین میمندی‌ نژاد /توسط امیرعلی

سلسله یادداشت های شارمین میمندی نژاد

سیزدهمین نوشته از سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌نژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق

 

و معتادانی که به تخریب خود و دیگران عادت کرده‌اند، برای فرار از بیماری دهشتناک اعتیادشان، نیاز به فضایی برای اعتراف در اَشکال گروه‌درمانی دارند.

بیست ساله بود که یافتیمش. آواره در میان بیابان‌های قرچک. لخت و عور، با سر و وضعی پر از شپش و گال که حیران میان زباله‌ها و اسقاط اجناس شهری، می‌گشت و از این سو به آن سو خمار و نشئه می‌افتاد و بلند می‌شد. با آن قدِ سوخته که با “کبرا”ی اسمش هم‌خوانی نداشت، چهارمین فرزندش را باردار بود. هبوط قیامتی می‎آمد بر دشت بودنِ بی‌خبران. ژولیدگی وضعش، گرسنگی دائمش و کودک در راهش، چنگ وجودمان شد. او را آوردیم، جایش دادیم و پناهش و سرش را از شرِ موهای به شپش افتاده‌اش رها کردیم. در تاسِ تراشیدگیِ سرش هنوز شپشهایی به قدمتِ دوازده سال اعتیادش بودند که در زیرپوست، لانه کرده و انگار می‌خواستند خود را به استخوان جمجه‌اش برسانند. نخستین فرزندش را در سن چهارده سالگی با کفِ غربتِ کوچه تقسیم کرده بود و به پول ناچیز افیون، چوب حراج زده بود. فرزند دوم و سومش را طی چهار سال از پی هم به دنیا آورده بود. تصمیم کبری این بود که فرزندانش را برای گداییِ اعتیادش پیش خود نگه دارد و ارزان نفروشد. روزی که او را پیدا کردیم می‌خواست فرزندان گرسنه‌اش را آتش زند. انگار که دیگر در بازار ترحم، کودکان سوءتغذیه‌ای‌اش از سکه افتاده بودند. چندماهی پیش ما بود. جانی گرفته بود و رنگ و رویی. قصدم این شد تا با روشهای دست و پا شکسته تئاتردرمانی اندکی از آلامِ دردش بکاهم و در پاکیِ نیم‌بندش از مواد، کاری کنم که تخریبش را به اعتراف بیاید؛ شاید روح‌مُردگی‌اش درمان شود و خود را به شکل انسانی قابل احترام بیابد. دو فرزند دیگرم را نیز به کنار او آوردم؛ میلاد ١۴ ساله و جواد ١۶ ساله.

هر دو از چادرنشینانِ محله خاکسفید. با سابقه شدید اعتیاد، سرقت مسلحانه و جورکشیِ دیگران در زندان اصلاح و تربیت. جواد به دلیل تجاوزهای مکرر در کودکی، ذهنی به شدت آسیب‌دیده داشت که هر بار به روی خود تیغی می کشید و خون‌بازی می‌کرد. شاید نزدیکِ دویست ضربه چاقو بر بدن این نوجوانی که از سه سال قبل، پیدایش کرده بودیم، وجود داشت. میلاد نیز با صدای بُریده شده از شیشه و استخوان لگنِ درهم شکسته از تجاوز، به راحتی نمی توانست بر زمین بنشیند. آن بچه، به شدت از رفتار متجاوزی که بر آزارِ تجاوزش، شکستن لگنش را نیز افزوده بود، رنج می کشید. به حدی که هر بار با فریاد و گریه، این داستان را تعریف می کرد، دوشهایم می‌شکست. می خواستم آنها را به بازی گیرم تا آرامشان کنم. اما خود، اسیر بازی رنج آنان شدم. هر بار جواد چاقویی بر جسمش می‌زد که بر روح و جان من نیز می‌نشست. یک بار در یکی فرصت ساده پشت کردن به او، چاقوی نمی‌دانم از کجا آورده‌اش را بر صورتش فرو کرد و دهان خودش را شکافت.

همه هستی‌ام آن روز سوخت که کبری با وجدان خودش ملاقات کرد و بعد از چند ماه تمرین، مرا عمو خطاب کرد؛ چه قیامت تلخی بود. بر کف صحنه سالن تئاترجمعیت امام علی(ع) نشست، انگار مقابل چشمانش دو فرزندش را می دید. می‌گفت پولی که برای غذای این دو بچه گدایی می‌کردم، خرج موادم می‌شد و به جای غذا… بر سر کلمه “غذا”، دستان لرزان کبری بر کف زمین چنگ شد و مشت خاکی را به خیالِ دست گرفت و به بالای دهان کودکش آورد و در حالی که برای من توضیح می‌داد، در مقابل فریادهای گرسنگی نوزادش، خاک را به میان دهان کودکش پاشید. هنوز جنون دستانش را که خاک را در دهانِ وهمِ نوزاد فرو می‌کرد، به یاد دارم. نوزاد، خاک را با اشکش فروخورده و به اجبار، آرام گشته بود. کبری سرش را بالا آورد و با نیلِ اشکش، فرعونِ وجود مرا غرق کرد تا به راهی که برای کودکان و زنان سرزمینم شده‌ام، از تخریب هیچ دشمنِ معتاد به تاریکیِ توهین و تهمت و تهدید نترسم؛ آنجا که دهانِ کودکی به خواب و غفلتِ اعتیاد، با خاک پُر می‌شود، حتم دهانِ دشمنان این راه نیز، به قیامتی به خاک بسته خواهد شد.

سلسله یادداشت‌های هفتگی شارمین میمندی‌ نژاد، مؤسس جمعیت امام علی در روزنامه شرق

https://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/photo_2019-04-16_22-23-15-3.jpg 1280 1280 امیرعلی http://imamalisociety.org/wp-content/uploads/2019/04/LOGO-01-01-300x81.png امیرعلی2017-07-09 14:21:452020-07-03 23:44:44تخریب کبری
صفحه 313 از 320«‹311312313314315›»

اطلاعات تماس

آدرس:  تهران، میدان فردوسی، خیابان شهید سپهبد قرنی، جنب بیمارستان آپادانا، پلاک ۱۳۵، طبقه ۲، واحد ۴
شماره تلفن: ۸۸۸۳۴۵۶۷-۰۲۱
زمان پاسخگویی: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ۱۰ الی ۱۶

حمایت مالی

شماره حساب:
شماره کارت:
شبا:

درگاه پرداخت آنلاین

نماد اعتماد الکترونیکی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وبسایت برای جمعیت امام علی محفوظ است ۲۰۲۳ ©
  • Twitter
  • Instagram
  • Facebook
  • Youtube
  • درباره ما
  • طرح‌ها
  • خانه‌های ایرانی
  • تماس
  • EN
رفتن به بالا